"آندرس" با پایان یافتن ازدواجش و انزوای احساسی اش، با زوجی که دچار مشکلات روحی و روانی هستند آشنا می شود. در این حین او با "آنا" که در غم از دست دادن همسر و پسرش قرار دارد آشنا می شود. آن دو عاشق هم می شوند، اما...
"آندرس" با پایان یافتن ازدواجش و انزوای احساسی اش، با زوجی که دچار مشکلات روحی و روانی هستند آشنا می شود. در این حین او با "آنا" که در غم از دست دادن همسر و پسرش قرار دارد آشنا می شود. آن دو عاشق هم می شوند، اما...
شاهکاری از برگمان زجر کشیده ... درباره مصائب آنا نمی توان صحبت کرد بدلیل آنکه به پیچیدگی خود انسان است ... مصائب آنا باید حس شود ... اگر نمیشود در باره چیزی توضیح داد و نوشت به معنای آنست که باید آن را به تصویر کشید... و این فیلم در مورد همان چیزیست که باید در سینما باشد و باید با همین مدیوم آنرا خلق کرد و لاغیر. مصائب آنا متعلق به سینمای حقیقی است ... سینمایی که به آفرینش همزاد جهان میپردازد.
13
1
۱۰ سال پیش
فقط یک فیلسوف میتونه همچین چیزی بیافرینه....
6
mehdi.taheri007
۹ سال پیش
این فیلم از چند لحاظ تجربه ای جدید برای برگمان به شمار می رود. اولین فیلم رنگی برگمان می باشد که البته باز در صحنه های رویای آنا فیلم سیاه و سفید می شود. با این وجود استادانه از رنگها در جهت محتوی استفاده می کند. به لحاظ مضمونی و ساختاری این فیلم ادامه ایی بر فیلم shame می باشد.در دوره ای که جهان را دوباره بعد از خاطرات کودکی برگمان که همزمان با جنگ حهانسوز دوم بود،جنگ فرا گرفته و در این میان ارجاع مستقیمی دارد به صحنه اعدام ویت کنگی مفلوک در جنگ ویتنام توسط نیروهای آمریکایی(صحنه ایی که آنا و آندره آ به تلویزیون نگاه میکنند و بعد با احترام پرنده ای زخمی را میکشند و دفن میکنند).
در این فیلم به گفته خودش از رنگ سرد و آرامبخش آبی استفاده نکرده و از رنگهای تند و استرس آور قرمز استفاده بیشتری کرده است.
تجربه جدید او دیالوگهای واقعی و مستند گونه از بازیگران فیلم با نام واقعی آنان است تا باز درونیات آنها را از تصویر به کلام آورد.
در این فیلم باز تصاویر استعاره گونه، فراوان است.خورشیدی که در سکانسهای اولیه در اکستریم شاتی به پس مه ای سیاه می رود حکایت از زندگی آندره آ است که در تنهایی خود دوباره درگیر رابطه هایی خارج از اراده و میل خود می شود تا آنجا که در سکانس آخر تنها و سرگشته و مستاصل در جاده می ماند. یا وقتی که اوا تنها به دیدار آندره آ می رود و هر دو در زمینه آتشی شعله کشان همدیگر را می بینند حکایت از رابطه غیر متعارف و خطرناک زنی متاهل با مردی تنها دارد. فیلم چهار کاراکتر اصلی و یک کاراکتر تمتیل گونه دارد. تکرار یک مثلث عشقی.شوهر سابق آنا و اوا و آنا و حال آندره آ و اوا و آنا. شروع رابطه مانند هم و پایانی تقریبا مشابه هر دو در ماشین اما اینبار بدون تصادف و مرگ. تصاویر کشته شدن حیوانات و شکنجه آنان تصاویری نمادین از حالات روحی شخصیتها و البته عواطف انسانی که از کشتن حیوانات لذت میبرند. با این وجود این فیلم را خود برگمان دوست نداشت و معتقد بود بیشتر کاتالوگی از خلقیات و روحیات است تا فیلنامه ایی منسجم.بر خلاف نظرش و با وجود انتقاداتی که به دیگر کارگردانان داشت در این فیلم به ورطه ریتم کند و کسالت بار و دیالوگهایی بیانیه وار (در آنجا که آنا و آندره آ درباره مفاهیم آزادی سخن میگویند) افتاده است.در این فیلم فرم فدای محتوی شده است.
سخن درباره شخصیتها بسیار است.
و نکته پایانی اینکه این فیلم در جزیره فارو،جایی که برگمان و لیو اولمان چند سالی بعد از طلاق اولمان در آن زندگی کردند،فیلمبرداری شده است.
3
shiny_diamond15
۹ سال پیش
آدم این همه اسم بزرگ رو کنار هم می بینه دلش می لرزه. درود بر برگمان،افتخار سینما.
دیدگاه کاربران
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
شاهکاری از برگمان زجر کشیده ...
درباره مصائب آنا نمی توان صحبت کرد بدلیل آنکه به پیچیدگی خود انسان است ...
مصائب آنا باید حس شود ...
اگر نمیشود در باره چیزی توضیح داد و نوشت به معنای آنست که باید آن را به تصویر کشید... و این فیلم در مورد همان چیزیست که باید در سینما باشد و باید با همین مدیوم آنرا خلق کرد و لاغیر.
مصائب آنا متعلق به سینمای حقیقی است ... سینمایی که به آفرینش همزاد جهان میپردازد.
فقط یک فیلسوف میتونه همچین چیزی بیافرینه....
این فیلم از چند لحاظ تجربه ای جدید برای برگمان به شمار می رود.
اولین فیلم رنگی برگمان می باشد که البته باز در صحنه های رویای آنا فیلم سیاه و سفید می شود.
با این وجود استادانه از رنگها در جهت محتوی استفاده می کند. به لحاظ مضمونی و ساختاری این فیلم ادامه ایی بر فیلم shame می باشد.در دوره ای که جهان را دوباره بعد از خاطرات کودکی برگمان که همزمان با جنگ حهانسوز دوم بود،جنگ فرا گرفته و در این میان ارجاع مستقیمی دارد به صحنه اعدام ویت کنگی مفلوک در جنگ ویتنام توسط نیروهای آمریکایی(صحنه ایی که آنا و آندره آ به تلویزیون نگاه میکنند و بعد با احترام پرنده ای زخمی را میکشند و دفن میکنند).
در این فیلم به گفته خودش از رنگ سرد و آرامبخش آبی استفاده نکرده و از رنگهای تند و استرس آور قرمز استفاده بیشتری کرده است.
تجربه جدید او دیالوگهای واقعی و مستند گونه از بازیگران فیلم با نام واقعی آنان است تا باز درونیات آنها را از تصویر به کلام آورد.
در این فیلم باز تصاویر استعاره گونه، فراوان است.خورشیدی که در سکانسهای اولیه در اکستریم شاتی به پس مه ای سیاه می رود حکایت از زندگی آندره آ است که در تنهایی خود دوباره درگیر رابطه هایی خارج از اراده و میل خود می شود تا آنجا که در سکانس آخر تنها و سرگشته و مستاصل در جاده می ماند.
یا وقتی که اوا تنها به دیدار آندره آ می رود و هر دو در زمینه آتشی شعله کشان همدیگر را می بینند حکایت از رابطه غیر متعارف و خطرناک زنی متاهل با مردی تنها دارد.
فیلم چهار کاراکتر اصلی و یک کاراکتر تمتیل گونه دارد.
تکرار یک مثلث عشقی.شوهر سابق آنا و اوا و آنا و حال آندره آ و اوا و آنا.
شروع رابطه مانند هم و پایانی تقریبا مشابه هر دو در ماشین اما اینبار بدون تصادف و مرگ.
تصاویر کشته شدن حیوانات و شکنجه آنان تصاویری نمادین از حالات روحی شخصیتها و البته عواطف انسانی که از کشتن حیوانات لذت میبرند.
با این وجود این فیلم را خود برگمان دوست نداشت و معتقد بود بیشتر کاتالوگی از خلقیات و روحیات است تا فیلنامه ایی منسجم.بر خلاف نظرش و با وجود انتقاداتی که به دیگر کارگردانان داشت در این فیلم به ورطه ریتم کند و کسالت بار و دیالوگهایی بیانیه وار (در آنجا که آنا و آندره آ درباره مفاهیم آزادی سخن میگویند) افتاده است.در این فیلم فرم فدای محتوی شده است.
سخن درباره شخصیتها بسیار است.
و نکته پایانی اینکه این فیلم در جزیره فارو،جایی که برگمان و لیو اولمان چند سالی بعد از طلاق اولمان در آن زندگی کردند،فیلمبرداری شده است.
آدم این همه اسم بزرگ رو کنار هم می بینه دلش می لرزه.
درود بر برگمان،افتخار سینما.
یه مرد پیدا نمیشه این شاهکارو ترجمه کنه ؟