"هنریک ولگر" کارگردان آرام و متفکر تئاتر معمولا پس از تمرینات در سالن می ماند تا فکر کرده و طرح نمایش را آماده کند. یک روز "آنا" در جستجوی یک دستبند باز می گردد. او درباره نفرتش از مادر خود که از دنیا رفته می گوید، بازیگری الکلی که عشق و ستاره "ولگر" بوده است...
دیدگاه کاربران
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
فیلمی تلویزیونی که برگمان بعد از اعلام بازنشستگی دوباره برگشت و ساخت.
فیلمی که با دیدن لنا اولین تحت تاثیر قرار گرفت و این طرح رو که از قبل داشت نوشت.
طی سه هفته تمرین
یک تیاتر با درون مایه های روانشناسانه.
رابطه ایی عحیب بین دختری بازیگر و کارگردانی کارکشته که دختر تحت تاثیر اوست غافل از اینکه کارگردان و مادرش...
یک تیاتر صرفا به احترام برگمان ببینید.