بیلی وایلدر -مصاحبه ای با کمرون کروو : من نمیتوانستم مثل آلفرد هیچکاک فیلم بسازم..یک فیلم هیچکاکی پشت یکی دیگر..ولی هیچکاک بسیار زیرک بود؛شوهره به زنش میگوید :هی بچه ها-یک فیلم جدید از هیچکاک آمده روی پرده-که معنایش این است که دلهره خواهد بود و جسدی خواهد بود و -..برویم آن را ببینیم.. هیچکاک خیلی خوب از عهده ی این کار بر می آمد.من دیگر نباید نگران آقای هیچکاک باشم-نه.... مارتین اسکوسیزی : هیچکاک تمامی صحنه های فیلمهایش را ، با وسواس تمام خلق میکرد.او خوب میدانست که هر صحنه چه زمینه ای را برای صحنه بعدی فراهم میکند..او از معدود کارگردان هایی بود که اگر درصدد انجام کاری برآید، آن را با شهامت و تهور کامل به انجام میرساند... ژان لوک گدار : آلفرد هیچکاک قدرت خود را ، در تصویرسازی و تداوم تصاویر ، به همگان -منتقد و تماشاگر-ثابت کرد..با هیچکاک بود که مردم با خوشحالی دریافتند که سینما همچنان نیروی شگفت انگیزی دارد که هیچ چیز با آن برابری نمیکند..به اعتقاد من ، هیچکاک برای پنج سال حاکم دنیا بود.بیش از هیتلر و ناپلئون..او بیش از هر کسی برای مخاطب احترام قائل بود.او یک شاعر نفرین شده ولی محبوب بود....
64
montazer11087
۱۰ سال پیش
برگرفته از کتاب سینما به روایت هیچکاک با ترجمه ی پرویز دوایی : فرانسوا تروفو: تمایل دارم که تعریف شما از تفاوت بین تعلیق و غافلگیری را بدانم.
آلفرد هیچکاک: تفاوت قابل ملاحظه ای مابین تعلیق و غافلگیری وجود دارد و هنوز که هنوز است بسیاری از فیلم ها این دو مفهوم را با یکدیگر اشتباه می کنند. منظورم را توضیح خواهم داد. ما، هم اکنون، در حال اجرای یک گفتگوی ساده و صمیمی هستیم. فرض کنید که هم اینک یک بمب در بین ما و در زیر این میز قرار دارد. اتفاق خاصی رخ نمی دهد و ناگهان بوم! یک انفجار رخ می دهد. تماشاگران غافلگیر می شوند، اما آنها پیش از این غافلگیری، شاهد یک صحنه ی کاملاً عادی و بدون هیچگونه پیامد خاصی بوده اند. حال، اجازه دهید که موقعیت را تعلیق آمیز کنیم. بمب در زیر میز است و تماشاگران این را می دانند، شاید مثلا به این دلیل که دیده اند که فردی آشوب طلب آنرا در آنجا قرار داده است. تماشاگران مطلع هستند که بمب در ساعت یک منفجر می شود. یک ساعت نیز بر روی دکور صحنه وجود دارد. تماشاگران می توانند ببینند که ساعت یک ربع به یک است. در چنین موقعیت هایی، همان مکالمه ی ساده و عادی به شدت میخکوب کننده می شود، چراکه تماشاگر، خود، در صحنه حضور دارد. بیننده آرزو می کند که ای کاش می توانست اینچنین به شخصیت های درون صحنه هشدار دهد: شما، در این شرایط، نباید درباره ی چنین مسائل بی ارزشی صحبت کنید. یکی بمب در زیر میز است که تا چند لحظه ی دیگر منفجر می شود!
ما، در حالت نخست، به هنگام انفجار، به مدت پانزده ثانیه، تماشاگر را غافلگیر کرده ایم. اما، در حالت دوم، برای او پانزده دقیقه ی تعلیق آمیز را فراهم کرده ایم. پس نتیجه می گیریم که هر وقت ممکن بود، باید به تماشاگر آگاهی داده شود. به جز در مواردی که غافلگیری کارکرد دارد، و آن هم زمانی رخ خواهد داد که پایان غیر قابل پیش بینی، به خودی خود، موجب شفاف تر شدن داستان گردد.
64
bmoidzad
۹ سال پیش
یک فیلم خاص و ماهرانه از استاد.... یکی از افتخارات سینما داشتن هیچکاکه ...
60
montazer11087
۱۰ سال پیش
آلفرد هیچکاک : من مانند نقاشی هستم که گل می کشد … تولید فیلم پول زیادی می خواهد و این پول متعلق به دیگران است . وجدانم به من می گوید که باید با چنان ظرافتی کار کرد تا پول آنها بر گردد … سینما مانند پرده ای می ماند در مقابل تعداد زیادی صندلی که باید تمام آنها را پر کرد . باید تعلیق آفرید ، وگرنه مردم دلسرد می شوند . اگر من سیندرلا را هم می ساختم ، تماشاگران فقط زمانی خوشحال می شدند که من درون یک کالسکه یک جسد می گذاشتم . برای بعضی از فیلم هایم تماشاگران فریاد می زنند و نمی توانند اضطراب را تحمل کنند . من با این مسئله تفریح می کنم ؛ من بیشتر به نحوه ی تعریف کردن داستان ها علاقه دارم تا خود آنها ....
59
shapoor692
۹ سال پیش
همه فیلمهاش عالیه.خدا رحمتش کنه
59
shaghayeg-1392
۹ سال پیش
بسیا فیلم خوبیه با وجود قدیمی بودن باز یه اثر با ارزش به حساب میاد
59
farzamghadirinia
۱۱ سال پیش
بی نطیر...شاهکار...عالی
59
montazer11087
۱۰ سال پیش
یکی از بهترین غیر شاهکارهای هیچکاک با بدمن هایی بی رحم.. آلفرد هیچکاک : اتفاقات تلخ این فیلم می تواند سزای همه ی مردم در ناز و نعمتی باشد که شکرگذاری را فراموش کردند..
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
بیلی وایلدر -مصاحبه ای با کمرون کروو :
من نمیتوانستم مثل آلفرد هیچکاک فیلم بسازم..یک فیلم هیچکاکی پشت یکی دیگر..ولی هیچکاک بسیار زیرک بود؛شوهره به زنش میگوید :هی بچه ها-یک فیلم جدید از هیچکاک آمده روی پرده-که معنایش این است که دلهره خواهد بود و جسدی خواهد بود و -..برویم آن را ببینیم..
هیچکاک خیلی خوب از عهده ی این کار بر می آمد.من دیگر نباید نگران آقای هیچکاک باشم-نه....
مارتین اسکوسیزی : هیچکاک تمامی صحنه های فیلمهایش را ، با وسواس تمام خلق میکرد.او خوب میدانست که هر صحنه چه زمینه ای را برای صحنه بعدی فراهم میکند..او از معدود کارگردان هایی بود که اگر درصدد انجام کاری برآید، آن را با شهامت و تهور کامل به انجام میرساند...
ژان لوک گدار :
آلفرد هیچکاک قدرت خود را ، در تصویرسازی و تداوم تصاویر ، به همگان -منتقد و تماشاگر-ثابت کرد..با هیچکاک بود که مردم با خوشحالی دریافتند که سینما همچنان نیروی شگفت انگیزی دارد که هیچ چیز با آن برابری نمیکند..به اعتقاد من ، هیچکاک برای پنج سال حاکم دنیا بود.بیش از هیتلر و ناپلئون..او بیش از هر کسی برای مخاطب احترام قائل بود.او یک شاعر نفرین شده ولی محبوب بود....
برگرفته از کتاب سینما به روایت هیچکاک با ترجمه ی پرویز دوایی :
فرانسوا تروفو: تمایل دارم که تعریف شما از تفاوت بین تعلیق و غافلگیری را بدانم.
آلفرد هیچکاک: تفاوت قابل ملاحظه ای مابین تعلیق و غافلگیری وجود دارد و هنوز که هنوز است بسیاری از فیلم ها این دو مفهوم را با یکدیگر اشتباه می کنند. منظورم را توضیح خواهم داد. ما، هم اکنون، در حال اجرای یک گفتگوی ساده و صمیمی هستیم. فرض کنید که هم اینک یک بمب در بین ما و در زیر این میز قرار دارد. اتفاق خاصی رخ نمی دهد و ناگهان بوم! یک انفجار رخ می دهد. تماشاگران غافلگیر می شوند، اما آنها پیش از این غافلگیری، شاهد یک صحنه ی کاملاً عادی و بدون هیچگونه پیامد خاصی بوده اند. حال، اجازه دهید که موقعیت را تعلیق آمیز کنیم. بمب در زیر میز است و تماشاگران این را می دانند، شاید مثلا به این دلیل که دیده اند که فردی آشوب طلب آنرا در آنجا قرار داده است. تماشاگران مطلع هستند که بمب در ساعت یک منفجر می شود. یک ساعت نیز بر روی دکور صحنه وجود دارد. تماشاگران می توانند ببینند که ساعت یک ربع به یک است. در چنین موقعیت هایی، همان مکالمه ی ساده و عادی به شدت میخکوب کننده می شود، چراکه تماشاگر، خود، در صحنه حضور دارد. بیننده آرزو می کند که ای کاش می توانست اینچنین به شخصیت های درون صحنه هشدار دهد: شما، در این شرایط، نباید درباره ی چنین مسائل بی ارزشی صحبت کنید. یکی بمب در زیر میز است که تا چند لحظه ی دیگر منفجر می شود!
ما، در حالت نخست، به هنگام انفجار، به مدت پانزده ثانیه، تماشاگر را غافلگیر کرده ایم. اما، در حالت دوم، برای او پانزده دقیقه ی تعلیق آمیز را فراهم کرده ایم. پس نتیجه می گیریم که هر وقت ممکن بود، باید به تماشاگر آگاهی داده شود. به جز در مواردی که غافلگیری کارکرد دارد، و آن هم زمانی رخ خواهد داد که پایان غیر قابل پیش بینی، به خودی خود، موجب شفاف تر شدن داستان گردد.
یک فیلم خاص و ماهرانه از استاد....
یکی از افتخارات سینما داشتن هیچکاکه ...
آلفرد هیچکاک :
من مانند نقاشی هستم که گل می کشد … تولید فیلم پول زیادی می خواهد و این پول متعلق به دیگران است . وجدانم به من می گوید که باید با چنان ظرافتی کار کرد تا پول آنها بر گردد … سینما مانند پرده ای می ماند در مقابل تعداد زیادی صندلی که باید تمام آنها را پر کرد . باید تعلیق آفرید ، وگرنه مردم دلسرد می شوند . اگر من سیندرلا را هم می ساختم ، تماشاگران فقط زمانی خوشحال می شدند که من درون یک کالسکه یک جسد می گذاشتم . برای بعضی از فیلم هایم تماشاگران فریاد می زنند و نمی توانند اضطراب را تحمل کنند . من با این مسئله تفریح می کنم ؛ من بیشتر به نحوه ی تعریف کردن داستان ها علاقه دارم تا خود آنها ....
همه فیلمهاش عالیه.خدا رحمتش کنه
بسیا فیلم خوبیه با وجود قدیمی بودن باز یه اثر با ارزش به حساب میاد
بی نطیر...شاهکار...عالی
یکی از بهترین غیر شاهکارهای هیچکاک با بدمن هایی بی رحم..
آلفرد هیچکاک : اتفاقات تلخ این فیلم می تواند سزای همه ی مردم در ناز و نعمتی باشد که شکرگذاری را فراموش کردند..