تلاش هزار ساله ي مردي (جکمن) براي نجات زندگي زني (وايس) که دوست دارد؛ در هيئت يک فاتح اسپانيايي قرن شانزدهمي، يک دانشمند در زمان حال و يک فضانورد در قرن بيست و ششم.
تلاش هزار ساله ي مردي (جکمن) براي نجات زندگي زني (وايس) که دوست دارد؛ در هيئت يک فاتح اسپانيايي قرن شانزدهمي، يک دانشمند در زمان حال و يک فضانورد در قرن بيست و ششم.
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
بهترین موسیقی متن تاریخ سینما..................
قله ی سینماست این فیلم و بهترین فیلم تمام دوران از نظر من
در این شاهکار هنری به موضوعاتی که از روز عزل ذهن بشر رو مشغول کرده مثل زندگی و عشق و مرگ و جاودانگی و اصلا چرا ما اینجا هستیم و.... به صورتی قوی پرداخته و در واقع در بستر یک داستان عاشقانه همراه با مسائل فلسفی و عرفانی کالیبره شده و برعکس چند اثر آرونفسکی زیاد عامه پسندانه نیست و از این جهت خصوصی ترین فیلم آرونفسکی هست و ممکنه که به مزاج برخی مردم و منتقدین خوش نیاد و شاید گیج کننده به نظر برسه که از این بابت باید از آرونفسکی ممنون باشیم که پاسخ بسیاری از سوئالات رو نداده و گذاشته تا ما مرز های این شاهکارش رو کشف کنیم
...........................................................................................................قبل
////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////بعد
موهای تن ادم قبل و بعد دیدن این فیلم.......
موزیک فیلم
تصویر برداری فوق العاده
جلوه های ویژه و بصری ..خارق العاده
هرچی بگم کم گفتم
وااااااااااااای که چقد خوبه این فیلم و در حقش اجحاف کردن....
فیلمش خوبه ولی جذاب نیست و خواب آوره و حوصله سر بر ...میخواد یه چیزو برسونه که اون تو یه جمله خلاصه میشه ارزش نداره بیای وقتتو برا این فیلم بزاری نه هیجان نه هیچی ...من ک پشیمون شدم از دیدنش و پاک کردم
دوست دارم وقتی میمیرم آهنگ Together We Will Live Forever از این فیلم رو بشنوم...
موسیقی متنش زیباترین چیزیه که تا به حال شنیدم
فوقالعاده س
به نظر من فیلم های دارن آرونفسکی (البته منظورم شاهکار هایی مثل قوی سیاه و سرچشمه است) خیلی شبیه فیلم های جناب پل توماس اندرسون هست با این تفاوت که دارن آرونفسکی قصه گویی و جذب کردن مخاطب رو هم بلده(البته ممکنه خیلیا با نبوغ خیره کننده اندرسون در شخصیت پردازی، بازی گرفتن و اجرای بینظیر هم جذب بشن).
نکته دیگه اینه که درسته ممکنه سر جزییات مفاهیم در فیلم های دارن آرونفسکی اختلاف نظر داشته باشیم، ولی بالاخره مفهوم اساسی کارش رو می فهمیم و در پایان فیلم و پس از فکر کردن بهش سردرگمی چندانی پیدا نمی کنیم،
ولی درباره اندرسون (حداقل من) واقعاً متوجه مفاهیم اساسی بیشتر فیلماش نمیشیم و این سردرگمی (که به نظر من در کار های پل توماس ضعف محسوب میشه) بر جاذبه جنبه های اجرایی و ساختاری فیلماش می چربه.(مثلاً خداوکیلی یه نفر بگه منم بفهمم که اون باریدن قورباغه در پایان مگنولیا، اون تغییر لحن نسبت به هرزه نگاری از لحن نکوهنده تا سرخوشانه در پایان شب های عیاشی و اون زاویه دید نسبت به مرشد و فردی کوئل در استاد یعنی چی؟ البته شاهکار خون به پا خواهد شد و خباثت ذاتی که اقتباسی هستن داستانشون فرق داره و کاملاً واضح هستن.)
در آخر اگه بخوام فقط درباره این فیلم صحبت کنم، می گم که با یه شاهکار عمیق، گیرا و با معنا که الکی ادای عمیق بودن رو در نمیاره طرفیم که در بین فیلم هایی با مایه های علمی تخیلی جایگاه دیگه ای داره، جایگاهی شبیه ادیسه فضایی کوبریک کبیر.