هیات سولاریس یک پایگاه بر روی سیاره ای که نشانه هایی از حیات هوشمند در آن دیده شده، برپا کرده اند، اما جزئیات در این مورد مبهم و رازآلود است. بعد از مرگ مشکوک یکی از سه دانشمند ساکن در پایگاه، شخصیت اصلی داستان به جای او فرستاده می شود...
هیات سولاریس یک پایگاه بر روی سیاره ای که نشانه هایی از حیات هوشمند در آن دیده شده، برپا کرده اند، اما جزئیات در این مورد مبهم و رازآلود است. بعد از مرگ مشکوک یکی از سه دانشمند ساکن در پایگاه، شخصیت اصلی داستان به جای او فرستاده می شود...
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
مثل همیشه استاد تارکوفسکی فیلم که نه شعر دیگری آفریده
پاراجانف استادی که محال است فراموش شود . تصور سینما بدون پاراجانف برای علاقه مندان سینما غیر ممکنه.
بزرگان سینما به حق گفتند که با درگذشت پاراجانف، سينما يكي از جادوگرانش را از دست داد فانتزي پاراجانف به صورت ماندگار افسون خواهد كرد و براي مردم گيتي شادماني به ارمغان خواهد آورد.
پاراجانف درباره ی تارکوفسکی:
تاركوفسكي بيست سال از من كوچك تر بود ولي او استاد و مربي من است. تاركوفسكي در نخستين فيلمش ـ كودكي ايوان ـ از تصاوير روياها و خاطرات براي نمايش استعاره و كنايه بهره گرفته بود. او در كشف رمز اشارات شاعرانه ياري ام كرد. با مطالعه تاركوفسكي من به نوعي تثبيت در خويش دست يافتم.
کسی هنر بفهمه و سینما بفهمه (با اونی که کور هستش کاری ندارم) سینمای تارکوفسکی براش بسه.
خبرنگار: نظرتان در مورد تارکوفسکی چیست؟
اورسن ولز: در نظر من هنرمندیست که رسانه سینما را تا حد یک هنر بالا برده.نه اینکه او اولین کسی باشد که کاربرد هنری سینما را کشف کرده بلکه هنر سینما را تا حد اعلای آن بالا برده
در میان آثار تاركوفسكی، «سولاریس» كمتر از بقیه درك شده است و به یك معنا این فیلم دشوارترین اثر تاركوفسكی است. سولاریس محصول سال ۱۹۷۲ اتحادجماهیر شوروی است كه در مدت زمان دو ساعت و ۴۵ دقیقه به شیوه سیاه و سفید فیلمبرداری شده است. هر چند در بخش های كوچكی از فیلم نیز شاهد پخش صحنه های رنگی هستیم. اگر چه «سولاریس»، فیلمی علمی - تخیلی محسوب می شود، اما به جای تاكید بر پیشرفت های فضایی و فناوری های روز، بر روانشناسی متمركز شده است.داستان فیلم علی رغم آن كه در یك ایستگاه فضایی متروك می گذرد، اما شخصیت های ماجرا درگیر یك داستان روانشناختی بودند. آندروی تاركوفسكی در این فیلم به ضعف آدمی (علی رغم همه پیشرفتهای علمی اش) در برابر نیروهای برتر معنوی می پردازد و نشان می دهد كه آدمی چقدر در برابر ناخودآگاه، خاطرات و وجدان خود آسیب پذیر و محدود است.
برخی از منتقدان معتقدند «سولاریس» اثر چندان موفقی در كارنامه هنری تاركوفسكی نیست این در حالیست كه «سولاریس» به یك معنا دشوارترین اثر این كارگردان است وهیچ چیز از سایر آثار تاركوفسكی كم ندارد.البته این فیلم نسبت به سایر كارهای تاركوفسكی كمتر از سوی ناقدین دولتی مورد تاخت وتاز قرار گرفت و نمایش آن در شوروی با دشواری كمتری مواجه شد.
به گفته خود تارکوفسکي وي تلاش کرده تا ارزش تک تک رفتارهاي انساني را بيان کند.در اين فيلم علم بشري در برابر عوامل ماورايي قرار گرفته و در نهايت ضغف علم در برابر عوامل ماورايي گوشزد مي گردد.این فیلم ارزشهاي مادي دنياي سوسياليست و شوروي سابق را به شدت مورد انتقاد قرار داد.
درود بر تارکوفسکی،مردی که فرشته میدید....
این جمله رو گیر اوردم گفتم بذارم.
دو زیبایی آفرین نامدار سینما : ‌میگل‌آنجلو انتونیونی و آندر ی تارکوفسکی دو هنرمندی که زیبایی های بسیار راهمراه بااندیشگی از دریچه دوربین شان به تاریخ هنر و جهانیان تقدیم کردند.
من بر این باورم که ارزش این دو برای جهان سینما به اندازه ی همه تاریخ سینما است.
به گمانم نابوکوف است که می گوید: هنر به جای خالی یک حقیقت اشاره غمگشارانه دارد.حقیقتی که می توانست باشد اما نیست یا بود و به واسطه ندانم کاری و غفلت آدمیان از دست رفت.حقیقت سترگی که آندره ی تارکوفسکی بدان اشاره داردگم شدن آدمیان در میان هیاهوی فنآوریانه و غریب قرن و دورافتادن از عالم معنا ست.
تارکوفسکی به مدد مدیوم یا ابزار سینما به زیبا ترین وجه این دغدغه را به تصویر کشیده ُ در فقدانش غمگساری می کند و به ما هشدار می دهد.
او در مصاحبه ای در سال ۱۹۸۶ درباره ایثار گفت:« این فیلم بحثی را مطرح می کند که به نظر من خیلی اهمیت دارد; فقدان فضای فرهنگی برای معنویت. ما حوزه ی امکانات مادی و تجربه های مادی مان را گسترش داده ایم، بی انکه به تهدیدی فکر کنیم که محروم کردن انسان از ابعاد معنوی به وجود خواهد اورد. انسان در رنج است، اما نمی داند چرا، دلم می خواست نشان دهم که انسان می تواند با تجدید پیمان با خود و سرچشمه های معنوی اش، رابطه اش با زندگی راعوض کند. و یک راه بازیابی کمال اخلاقی .... یافتن توان برای ایثار است.»
ایوور مونتاگ می نویسد: « فکر نمی کنم کسی از فیلمهای تارکوفسکی لذت ببرد، این فیلمها بسیار ازاردهنده و عذاب اور، و در بهترین حالت مسحورکننده اند ... یادتان باشد، او متعلق به نسلی است که وقتی بچه بود در کشورش بیست میلیون نفرمردند. اما وقتی ادم یک فیلم را از او می بیند، دلش می خواهد دوباره آن را ببیند و دوباره و دوباره ; افکار به شکل زنجیره ای به ذهن آدم هجوم می اورند.» دیوید تامپسن یکی از معدود کسانی است که معتقد است تارکوفسکی را بیش از حد بزرگ کرده اند:« شکوه فیلمهای تارکوفسکی نباید شکافی را پنهان کند که میان تلاش اوبرای یافتن کمپوزیسیون های شاعرانه و جستجوی واقعی آدم ها یا جامعه وجود دارد.» اما برای کارگردان جوانی چون سرگی پاراجانف « تارکوفسکی پدیده ای است... حیرت انگیز، غیرقابل تکرار، تقلید ناپذیر و زیبا... اول اینکه اگر کودکی ایوان نبود نمی دانم چه می کردم و ایا اصلا به سینما روی می اوردم یا نه... من تارکوفسکی را کارگردان شماره یک اتحاد شوروی می دانم... او نابغه است.»
گرچه انتخاب یک فیلم از میان اثار تارکوفسکی کاری است نابجا اما بیشتر علاقمندان او سه فیلم آخرش یعنی فیلمهای استاکر ـ نوستالژیا و ایثار را از بهترین آثار او می دانند...
این متنو از اینترنت دراوردم...
همه از فیلم تعریف و تمجید کردن ولی به نظر من بیننده عام فیلم باید پیامش رو با تصاویر و موسیقی و درک بیننده از صحنه ها منتقل کنه ولی در این فیلم انگار یه سری وایستادن دارن درباره اصول و منطق فلسفه انسان انشاء میخونن .
سکانس ها هم که حوصله من رو سر برد . مثلا ۲-۳ دقیقه فقط داره حرکت ماشین رو تو بزرگراه نشون میده یا همین جوری دوربین رو قفل میکنه روی صورت یه هنرپیشه . کل فیلم این قدر طولانی بود که سه قسمتش کردم هر شب یه قسمتش رو میدیدم. آخه این کارگردان فکر این رو نکرده که همه حوصله بالا ندارن ؟
من واقعا نمیدونم این فیلم چه جزابیتی داره که این قدر تحسینش کردید ولی بهتر نبود به جای این جملات شاهکار/شعر زیبا و . . . یه مقدار درباره ی دلایل علاقتون به این فیلم می نوشتید ؟
در پایان باید بگم اگه بیننده حرفه یی سینما نیستید اصلا و ابدا سراغ این فیلم نرید و گول امتیاز بالاش رو نخورید .
برای من سولاریس خیلی بیشتر از فیلم هست چون متاسفانه بی نهایت کریس کلوین و شرایطش رو درک میکنم !!