«کریستوفر کلمب» اعتقاد دارد که کره ی زمین گرد است و برای دستیابی به سرزمین های بکر و ثروتمند باید در اقیانوس به طرف غرب حرکت کرد. سرانجام در سوم اوت سال ۱۴۹۲، «کلمب» با سه کشتی «پینتا»، «نینیا» و «سانتا ماریا» رهسپار دریا و کشف قاره ی نو می شود...
«کریستوفر کلمب» اعتقاد دارد که کره ی زمین گرد است و برای دستیابی به سرزمین های بکر و ثروتمند باید در اقیانوس به طرف غرب حرکت کرد. سرانجام در سوم اوت سال ۱۴۹۲، «کلمب» با سه کشتی «پینتا»، «نینیا» و «سانتا ماریا» رهسپار دریا و کشف قاره ی نو می شود...
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
نقد فیلم
به نظر من فیلم ضعیفی است و اسکات توان ساخت ادعاهای فیلمش را ندارد و خیلی از مواقع شعاری می شود و شما را خسته می کند علاوه بر آن فیلم چندین بار از ریتمش می افتد و کسل آور می شود.
به نظرم آغاز فیلم بد پرداخت نشده است و ما را با فضای زمان کریستف کلمب آشنا می کند و او را در برابر افرادی که مقابل اویند می تواند شخصیت کند.پس فیلم مقدمه ی نیم ساعته ی خوبی در آغازش دارد که ما را به محیط فیلم نزدیک می کند اما مشکل از زمانی شروع می شود که کشتی ها به حرکت می افتند. نیم ساعت درون کشتی ها فیلم سر می کند اما فضا و حال و هوای خدمه را فیلم به تصویر نمی کشد چرا که سفر بیش از آنی که انتظار داشتند طول می کشد . کلمب از پیش به آن ها دروغ گفته است اما تنش درون کشتی و فضاسازی آن و همچنین هفته های طولانی خسته کننده اصلا خوب به تصویر کشیده نمی شود و اسکات توان ساخت فضای آن را ندارد، از این جا فیلم به شدت از ریتم می افتد و آزار دهنده می شود.
کلا مشکل فیلم مشکل زمان نیز هست چرا که سال های طولانی در مقاطع مختلف فیلم به خوبی درک نمی شود و حس گذراندن چندین سال را ما نمی فهمیم.
زمانی که با سرخپوست ها بر می خوریم اسکات هیچ چیزی از اونها رو برای ما روشن نمی کند و اصلا آنها را نه شخصیت می کند و نه اصولشان را در می آورد بلکه نگاه توریستی به ان ها دارد که این بزرگترین ضعف فیلم است.
همچنین در جزیره اسکات موفق نمی شود تضاد و تنشی که میان سرخپوستان و اشراف اسپانیایی (موکسیکا) هست را به تصویر بکشد و این به دلیل ضعف شخصیت پردازی و فضاسازی هر دو دسته ی روبروی هم است. خصوصا این ضعف زمانی خودش به خوبی نشان می دهد که کلمب ( که حالا حاکم آنجاست) بین آنها تفاوتی قائل نمی شود. و در گیری ها شروع می شود اما کمپوزیسون فضا روشن نیست.به همین دلیل فیلم کمی شعاری می شود.
به نظر من این فیلمیست ضعیف در کارنامه ی جناب اسکات
از حماسه های دیگر ریدلی اسکات که بعد از گذشت نزدیک به ۲۰ سال هنوز هم همان نوستالوژی خاص را در موردش حس میکنم و البته در این میان ونجلیس طوفانی از موسیقی را به پا میکند و یکی از موسیقی های تاریخ ساز سینما به وجود می آید
صدا و سیمای ایران عاشق موسیقی این فیلمه.
این فیلم جز اون دسته از فیلم هاست که موسیقیش از خودش مشهور تره!
موسیقی متن این فیلم بدون شک بین تمام شاهکار های وانجلیس از همه بهتر و به یاد ماندنی تره واقعا این آدم زمانی که داشت این موسیقی رو می ساخت اسید زده بود.
این فیلمو باید شنید
خالق اثار با ارزشی از جمله spiral,alpha,west across the ocean sea,monastery of larabida,o#۰۳۹;clock و برنده جایزه اسکار برای موسیقی فیلم chariots of fire با خلق شاهکاری بی نظیر با عنوان conquest of paradise با کمک استاد بریتانیایی مسلم فیلم های تاریخی، شاهکاری را خلق کردند به مناسبت کشف امریکا.
واقعا تمام اثار ونجلیس به دل میشینه
این فیلم را دیدم فقط و فقط به خاطر موسیقی متن بسیار عالی و معروفش