فیلم داستان سفینه فضایی «پیمان» را دنبال میکند که مسافران آن در حال سفر به سیارهای ناشناخته و خالی از سکنه هستند. اعضای این سفینه به زودی متوجه میشوند که موضوع دوم در مورد سیاره صدق نمیکند و آنها تنها نیستند...
فیلم داستان سفینه فضایی «پیمان» را دنبال میکند که مسافران آن در حال سفر به سیارهای ناشناخته و خالی از سکنه هستند. اعضای این سفینه به زودی متوجه میشوند که موضوع دوم در مورد سیاره صدق نمیکند و آنها تنها نیستند...
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
چرا در ۹۹% فیلمای با موضوع موجودات فرازمینی یا همون بیگانه ها، اون ها (بیگانه ها) یا از ما قوی ترن و یا هوشمندتر؟
چرا توی هیچ داستان و فیلمی، اونا از ما کم هوش تر و یا ضعیف تر نیستن؟
بنظرشما این قضیه (صرفنظر از ایجاد جذابیت و هیجان در این اینگونه فیلم ها) بخاطر حقارت ناخودآگاه انسان درمقایسه با عظمت هستی است یا ناشی از امید به پیداکردن مخلوقی متمایزتر که ناجی ما باشه؟
طبق متن تورات قابیل کشاورز بود و هابیل گله دار، بنابراین اولی محصول خود گندم و دومی گوشت کباب شده به پیشگاه خدا اهدا کردند اما خداوند پیشکش هابیل را پسندید و نذر قابیل را نپذیرفت. قابیل نیز حسادت کرد وبرادرش هابیل را به قتل رساند. یهودیان در ابتدا کوچ نشین و گله دار بودند و دائم با کشاورزان یکجا نشین کشمکش داشتند، احتمالا ماجرای هابیل و قابیل از خاطرات این درگیریها به متن کتاب مقدس راه یافته.
گندم روی سیاره سبز و قاتل شدن برادر ساکن آنجا شاید به این روایت تورات اشاره دارد. در ضمن نام دیوید(داوود) برگرفته از تورات و نام پادشاه یهودیان است. به نظرم فیلم طرف شر را گرفته و آنرا پیروز و حاکم جهان میداند.
ریدلی اسکات کارگردانی است که فیلم ضعیف نمیسازد، این فیلم نیز خوش ساخت و به اندازه کافی سرگرم کننده است اما ای کاش مفاهیم دینی،ایدئولوژیکی را به فیلمهایش وارد نمیکرد.
نتیجه غیراخلاقی: در محله یهودیان مغازهنان داغ کباب داغباز نکنید !
مریخی،بلید رانر،گلادیاتور،قلمرو بهشت،بلک هاوک،جی آی جین،بیگانه
آیا نیازی به توضیح داره که اسکات یکی از بزرگان تاریخ سینماست؟
طرز تهیه این فیلم: ابتدا فیلم پسنجرز رو در ظرف میریزیم بعد کمی از سکانسهای فیلم لایف رو اضافه میکنیم و در اخر فیلم پرومتوس رو اضافه میکنیم و خوب هم میزنیم محصول بدست آمده میشه این فیلم.
اما ارزش دیدن داره ببینید لذت ببرید.
اولین قسمت این مجموعه بلایی سر ماکارانی اورد ک تلگرام سر لاین نیاورد
مدتها وقتی داشتم ماکارونی میخوردم فک میکردم الان یه جونور از دلم میزنه بیرون.........
توضیحاتی درباره مجموعه فیلمهای بیگانه :
Alien ۱۹۷۹
بیگانه بیش تر در رده ی آثار ترسناک قرار می گیرد تا فیلم های افسانه – علمی. فیلم نشان دهنده ی یکی از معدود کوشش های موفق برای خلق یک «دنیای آینده ی» باور پذیر است. و این مهم تا حد زیادی مدیون ایده های موبیوس، در طراحی صحنه ی فیلم و کار نقاش سوررآلیست هانس رودی گیگر (طراح لباس) و کارلو رامبالدی (جلوه های ویژه) است.
Aliens ۱۹۸۶
بیگانه ها بیش از آنکه دنباله ای بر فیلم بیگانه (ریدلی اسکات، ۱۹۷۹) یا اثری صرفا محدود به قالب ژانر باشد، بازتاب مضامین مورد علاقه و سبک خاص کار خود کامرون است. کامرون که به هنگام کارگردانی این فیلم، تازه از نگارش فیلمنامه ی رمبو: اولین خون قسمت ۲ (جرج پان کوسماتوس، ۱۹۸۵) فارغ شده بود، با ارجاع های متعدد به شکست آمریکا در ویتنام در گفتگوی شخصیت های فیلم، به «بیگانه ها» به عنوان شمار بی پایانی از عناصر شیطانی همان نقشی را می دهد که ویتنامی ها در رمبو داشتند.
Alien&sup۳; ۱۹۹۲
امتیاز اصلی فیلم، فقدان امکانات تکنولوژیک در مواجهه ی شخصیت ها با «بیگانه» است که در قیاس با دو قسمت قبلی، نوعی بدعت هوشمندانه به شمار می آید. عامل اصلی ارتباط فیلم با دو قسمت قبلی درون مایه ی پر رنگ زن ـ آزاد ـ خواهی آن است
Alien Resurrection ۱۹۹۷
چهارمین قسمت سری بیگانه شاید با سومی (دیوید فینیچر، ۱۹۹۲) سر به سر بزند، اما قطعا از دوتای اولی (ریدلی اسکات، ۱۹۷۹و جیمز کامرون، ۱۹۸۶) ناموفق تر به شمار می آید. از فیلمی در قالب نوع «خانه ی جن زده» در واقع کسی انتظار شخصیت پردازی ندارد، اما در این جا ویورو- و به خصوص – رایدر حضور موفقی ندارند.
فرمول, همان فرمول معمول است و پر از کلیشه های ترسناک و هیولایی
فیلم بیشتر مشغول دیوید و والتر(اندرویدها),عقده خدایگونگی دیوید است و رویارویی دو اندروید بیننده را به یاد ترمیناتور میندازد.طبق معمول هم آدمهایی هستند که بود و نبودشان فرقی نمی کند و فقط برای سلاخی توسط بیگانه ها وجود دارند و شخصیت سازی نشدند.
فیلم تنها با طراحی صحنه و اکشن و فضاسازی و فیلمبرداری خوب و صدالبته ایده و سوالات سنگین خالق و مخلوق برای بیننده جذابیت دارد.در واقع تمام تمرکز بر روی دیوید است.
انتخاب بازیگرها هم میتوانست بهتر باشد.فاسبندر اما عالیست.
سوالات هم که کم و بیش بدون پاسخ باقی مانده.
هنوز معلوم نیست که انسانها را چه کسی به وجود اورده است.خود کارگردان که گفته انسانها و زینومورفها(بیگانه ها) رامهندسین به وجود نیاورده اند و مهندسین,خودشان جزوی از زنجیره حیاتند!
آیا مهندسین و انسانها را دیگری به وجود اورده است؟
آیا انسانها برای تولید مثل زینومورف ها خلق شده اند؟
چرا نابودی انسانها به تاخیر افتاده؟ظهور مسیحیت؟به خاطر ترس از استفاده از ماده سیاه توسط انسانها؟
آیا مهندسین توسط دیوید نابود شدند یا بر می گردند؟
آیا دکتر دنیلز, ملکه ی بعدی است؟
آیا دکتر شاو فیلم قبلی توسط دیوید کشته شده یا دیوید قصد نجاتش را داشته و توسط ماده سیاه کشته شده است؟
آیا تمام دنیا و مهندسین و انسانها و بیگانه ها همه قرار است که زیر سایهیک اندروید قرار بگیرند؟
تخمهای آخر فیلم چطور به آن سفینه آورده شده اند؟
چرا بیگانه ها به دیوید حمله نمی کنند؟آیا توسط او دستکاری ژنتیکی شده اند؟
آیا اصلا این سوالات موضوعیت دارد یا باید فیلمها را از اول درستتر و دقیقتر دید؟
خود کارگردان اعلام کرده که قرار است ۲-۳ پیش زمینه دیگر بسازد تا به زمان فیلم اصلی برسند!
آیا این گنگی و خست در پیش بردن بن مایه اصلی داستان در نتیجه حذف برخی صحنه هاستیا در کل هدف سرکار گذاشتن و زنده نگه داشتن سری بیگانه است؟
تئوری بافی ها انقدر شدید شده که خود اسکات هم به توضیح دادن افتاده است.
حتی از بازیها و رمان هم برای پاسخ به سوالات بهره میگیرند.
انسان خالقش را پس میزند و خودش خالق میشود و دوباره مخلوق انسان(اندروید)خالقش را(انسان) پس می زند و اگر به همین منوال ادامه یابد,آیا مخلوق اندروید هم خالقش, اندروید(دیوید) را پس خواهد زد و برعلیه او قیام می کند؟
داستان خدا و خلقت فیلم و سری بیگانه در کل چیست؟
انسانها دیوید را از تصویر خودشان طبق عقیده ای که می گوید خدا انسان را از تصویر خود آفرید,خلق کردند.
در ورژن اسکات,خدا یک گونه پیشرفته است که باقی دنیاها را با قربانی کردن بیولوژیکی یکی از خودشان استعمار کرده اند.یعنی خودشان را با قرار دادن اشکالی از دی ان ای شان در ذخایر ژنی طبیعی و ادامه دی ان ایشان در سایر دنیاها و هم چنین فرگشت سریع خود(مهندسین اولیه) در سیارات پراکنده اند.
مهندسین(خالقین) ما را خاص نیافریده اند.بلکه سعی کرده اند که خودشان را بسازند تا از بقای خود اطمینان حاصل کنند.در طول زمان فهمیدند که این پروسه نتایج خوبی ندارد.گونه ای مثل خود خدایان که توانسته سیاره را ترک کند و سایر دنیاها را الوده کند.ماده سیاه را اساسا برای استفاده علیه انسانها ساخته اند.دیوید خودش را انسان نمی بیند.مثل خود عقیده انسانها در برابر خدایشان, خود را تصویری از انسان می بیند.
پرومتئوس
در افسانه ها خدایی که اولین تکنولوژی را از خدایان (یعنی آتش) دزدید و به انسان داد. خدایان هم برای مجازات, پاندورا را برای نابودی انسان به کار بردند.کاری که دیوید با شاو می کند.دیوید هم در حال ساخت پاندوراست,یک موجود کامل
مثل مهندسین که نتیجه عملشان را در زمین می بینند.دیوید نه تنها انسانها را ارتقا میدهد بلکه اشتباهات خالقشان را هم درست می کند. همان اول فیلم, دیوید ضعف انسانها را نشان میدهد.انسانها او را خلق کردند ولی مخلوق از خالق بیشتر عمر میکند و مثل او میرا نیست.او تکنولوزی مهندسین را مثل آتشی می بیند که پرومتئوس با ان انسانها را ازاد کرد.وسیله ای که انسان توسط آن از سرنوشتی که خدایان برایش در نظر گرفتند یعنی انقراض و نابودی, رها
می شود.دیوید وقتی نقص خدای خودش را(با منطق خودش) می بیند وظیفه اش را رفع اشتباهات خالق می داند.
با ساخت ورژن خودش از ما انسانها.با رها کردن انسانها از تصویر خدایانشان و خلق مخلوقی که از تمام نمونه های اصلی مهندسین فراتر می رود.مخلوقی نامیرا,غیرقابل مقابله به مثل و عاری ازنقص ها و اشتباهات خدایانشان.
دیوید را می توان مخلوطی از کامپیوتر هل در ادیسه فضایی وفرنکنشتاین و هیولایش دانست.
بعد از این فیلم نامِ ریدلی اسکات به ریدی اسکات تغییر کرد
:/