لس آنجلس، سال ۲۰۱۹. «ريک دکارد» (فورد)، از اعضاي سابق يک واحد ويژه ي پليس (معروف به تيغ روها) که تخصص در از بین بردن روبات های شبه انسان را دارد. با اصرار و اجبار «سروان برايانت» (والش) مي پذيرد تا گروهي از روبات ها را بيابد و از بين ببرد. اين گروه متشکل از شش روبات است که با ظاهر انساني، با يک سفينه ي فضايي به زمين آمده اند.
لس آنجلس، سال ۲۰۱۹. «ريک دکارد» (فورد)، از اعضاي سابق يک واحد ويژه ي پليس (معروف به تيغ روها) که تخصص در از بین بردن روبات های شبه انسان را دارد. با اصرار و اجبار «سروان برايانت» (والش) مي پذيرد تا گروهي از روبات ها را بيابد و از بين ببرد. اين گروه متشکل از شش روبات است که با ظاهر انساني، با يک سفينه ي فضايي به زمين آمده اند.
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
نقد فیلم
تماماً حیرت ، تاثیر ، تفکر و حتی ترس
بدون شک این یکی از بهترین، تاثیرگذار ترین و عمیق ترین آثار جناب اسکات است.
اسکات اثر عجیب و غریبی را خلق کرده است که انسان را به شدت به فکر می اندازد.اسکات نشان می دهد که اگر شما انسانی را خلق کردید با تمام خصوصیات یک انسان واقعی، اما حق زندگی کردن و بهتر بگویم تجربه ی زندگی کردن را به او ندهی ، چه اتفاقی می افتد؟ و یا با او همچون یک برده یا ماشین برخورد کنی چه اتفاقی می افتد؟
او شما را از خلق کردن می ترساند ، او شما را از زندگی دادن می ترساند!!!!!
مدل انسانی نکسوس که تایرل آنها را ساخته است قادر به لمس و احساس کردن زندگی ، عشق ، نفرت و.... هستند و حالا مسئله از اینجایی آغاز می شود که آنها خودشان مسئله ی خودشان می شوند و می خواهند عمر طولانی تری داشته باشند و تجربه های زندگی خودشان را گسترش دهند و آزاد و نه برده وار بلکه همچون یک انسان واقعی زندگی کنند.
اما سازندگان آنها به آنها به چشم ماشین نگاه می کنند و رو به کشتار آنها می آورند و دکارد را برای این کار استخدام می کنند.تایرل، آنها را خلق کرده است اما اجازه ی زندگی به آنها نداده است و سعی دارد آنها را از طریق خاطرات مصنوعی کنترل کند.اما آنها حقیقتاً همه چیز را انسانی درک می کنند و وقتی به وجود برده وار خود خودآگاهی پیدا می کنند،طغیان می کنند.
از همه بیشتر ریچل این حس انسان بودن را به شما منتقل می کند و در واقع دکارد را او از درون متحول می کند و نوع نگاهش را به خودش تغییر می دهد تا جایی که دکارد سعی در مواطبت از او می کند.
به نظر من از هر لحاظ اسکات موفق است ۱۰از۱۰
یه شاهکار دیگه از برادر سینمایی آلفرد هیچکاک کـــــــــــــبیر ...
ریدلی اسکات عزیز با ساختن این فیلم نشون داد که درک عمیقی از فیلمسازی داره و این اثر در کنار گلادیاتور از جمله آثار ماندگار سینمای او هستن.
***خطر اسپویل***
تماشاگری که این شاهکار را میبینه بلااستثنا در ابتدا طرفدار انسان ها و در پایان طرفدار رپلیکنتها خواهد بود
در اوضاعی که تمام انسانیت از بین رفته این رپلیکنت ها هستن که بهترین نوع احساس (همانند عشق ، گذشت ، ... )‌ را به بیننده به بهترین و ساده ترین شکل نشان میدهند .
موسیقی فیلم زیبایی اون رو دوچندان میکنه و استاد ونجلیس موسیقی را کاملا با صحنه ها به خوبی درمی آمیزد .
تماشای این شاهکار رو از دست ندید . :)
به شدت فضاسازیاین فیلم رو دوست دارم و احساس میکنم به محتوای فیلم خیلی میخوره. ضمن اینکه موسیقی فیلم به طورعجیبی با این فضاسازی ترکیب شده و معجون دلپذیری رو تشکیل داده.
این فیلم ، فیلمیه که گذر زمان ارزش هاش رو مشخص کرده و به واقع یک شاهکاره.
خدای فیلم. ....موسیقی که خداست . موضوع درجه یک . جز بهترین فیلمهایی که دیدم . پیشنهاد میشه شدید
بیننده ای نیست که اولش طرفدار آدمها نباشه و در انتها طرفدار رپلیکنت ها نشه.
تعریفم از انسانیت عوض شد و یه جورایی به آدم درس انسانیت میده.
موسیقی متن فیلم شاهکار بود.
بهترین فیلم اسکات حتی بالاتر از شاهکاری مثل گلادیاتور
اگه به این تعریف ها نرسیدید حتما نقد فیلم رو بخونین
بهترین فیلم استاد مسلم ریدلی اسکات.واقعا کدوم کارگردان رو سراغ دارید که اینقدر تو همه ژانر ها موفق باشه و از پس هر ژانری بر بیاد.درام،تاریخی،علمی-تخیلی،ترسناک،کمدی،ورزشی و .........
فلسفه بزرگ این فیلم در دل این دیالوگ قرار داره :
« زندگی در ترس و بردگی حس جالبی نیست »
شاید یه روزی منظور ریدلی اسکات رو بفهمیم