«دون ويتو کورلئونه» (براندو) يکي از رؤساي پرقدرت مافياست که به خاطر کمک هايش به مهاجران ايتاليايي در نيويورک به «پدرخوانده» معروف است. پس از مرگ «دون ويتو»، جاي او را پسر کوچک خانواده، «مايکل» (پاچينو)، مي گيرد که پيش از اين علاقه اي به فعاليت هاي غيرقانوني خانواده اش نداشته است. «مايکل» خيلي زود با يک سري قتل و کشتار و پس از تصفيه ي خرده حساب هاي قديمي، پدرخوانده ي جديد مي شود.
«دون ويتو کورلئونه» (براندو) يکي از رؤساي پرقدرت مافياست که به خاطر کمک هايش به مهاجران ايتاليايي در نيويورک به «پدرخوانده» معروف است. پس از مرگ «دون ويتو»، جاي او را پسر کوچک خانواده، «مايکل» (پاچينو)، مي گيرد که پيش از اين علاقه اي به فعاليت هاي غيرقانوني خانواده اش نداشته است. «مايکل» خيلي زود با يک سري قتل و کشتار و پس از تصفيه ي خرده حساب هاي قديمي، پدرخوانده ي جديد مي شود.
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
نقد فیلم
نقاط قوت فیلم: شروع فیلم خیلی خوب اجرا شده یعنی هم کارگردانی خوبه و هم فیلمنامه به شدت دقیق است.یعنی به بهانه عروسی دختر دون کارلئونه ما با یک سیستم مافیایی آشنا میشویم و نوع میزانسن توی اتاق کار دون کارلئونه عالیه چون معمولا فضا تاریک و سیاه گرفته شده و انگار هرکسی که وارد اتاق میشود غرق یه باتلاق سیاهی میشود که به شدت میزانسن خوبیه.با دون کارلئونه و خانوادش و نسبت هاش با دیگران و کارش به خوبی اشنا میشویم به میزان قدرت و نفوذش پی می بریم و اینکه تقریبا قادر است هرکسی رو متقاعد کند از این طریق ما به این خانواده نزدیک میشویم.
درگیری با سوآلتزو و مواد مخدر هم پرداخت سینمایی قدرتمندی داره یعنی نسبتشان و درگیری شان منطقی میشه.و حتی کشته شدن آن ها هم توسط مایکل به خوبی اجرا میشود. تا اینجا فیلم گرمیست مدام شخصیت ها دارن شخصیت پردازی میشن و ما هم به اونها مدام نزدیک و نزدیک تر مشویم. یعنی دقیقا نیمی از فیلم به خوبی پیش میرود.
نقاط ضعف: از بعد از مرگ سوآلتسو و فرار مایکل و برگشتن کارلئونه فیلم از ریتمش میفته و انگار بعد از کشته شدن سوآلتسو و برگشتن دون کارلئونه دیگه همه ی انرژی فیلم صرف شده است و نقطه ای که بخواد برای ۲۰ تا ۲۵ دقیقه بعدش ما را با خودش ببرد وجود ندارد. از اینجا تقریبا تمام پلان ها و سکانس ها دارای مشکلند.
۱.درگیری سانی با تاتالگیا اصلا در نمیاد چون گویا او داره ادامه میده و همین موجب قتلشم میشود. خود تاتالگیا و سازمانش و کارهایی که بر علیه خاندان کارلئونه انجام میدهد توی فیلم دیده نمیشود و ما باید مفروض بگیریمش.
۲-رابطه کانی و شوهرش به شدت دفعی توی فیلمنامه اتفاق میفته یعنی اونا یک دفعه با هم بد میشن و شوهرشم میره با دشمنان پدرزنش کار کنه خوب اینها همه بد پرداخت شده. هم علت جروبحثها روشن نیست و هم احیانا نارضایتی شوهر کانی از چیزی و خیانتش به خاندان کارلئونه.
۳-خود رفتن مایکل به جایی دورافتاده و یک دفعه عاشق یک دختر شدن هم خیلی بد اجرا شده یعنی اصلا عشقشان درنمیاد و اصلا چون شخصیت دختره و نسبش با مایکل و عشقشان درنمیاد حتی مرگ دختره به شدت ناکارامد و بی تأثیر است.
۴-جلسه ای که دون کارلئونه بعد از مرگ پسرش برگزار میکند خیلی بده.چون اولا ما هیچ کدوم از خاندان های پنجگانه را نمیشناسیم . چون بارها اسمشان به میان می آید ولی ما حتی حداقل چیزی هم راجب نفوذ و قدرتشان نمی دانیم.و این که چطور حالا فهمید همه کارا تقصیر بارزینی است یکم داریم شوخی میکنیم.
۵-اصلا چرا باید اینقدر زود دون کارلئونه کنار بکشد مگه شده است . این قسمت خیلی دفعی پرداخت شده ومنطقی نیست.
فیلم از نیمه ی اول که میگذرد یکم زیادی شلوغ میشود و حوادث و رویدادهای بیمنطق فراوان دیده میشود و تقریبا همه چیز دفعی اتفاق می افتد وفیلم سرعت بالایی یک دفعه پیدا میکند. و برای همین تأثیر گذار نیست.
به عشق مارلون براندو هروقت میرم میوه بخرم به فروشنده میگم خوباشو بذار یه فلفل دلمه هم بذاره توی پاکت میوه هام
اگه عقیده داری بهترین سینمایی تاریخه لایک کن
چرت ترین فیلم
همیشه در مقابل خانواده ات طرف کس دیگه ای رو نگیر
نظر شخصی :
اگه بازی فوق العاده بازیگران رو فاکتور بگیریم این فیلم فقط یه فیلم خوب هستش
نه بیشتر نه کمتر...و قطعا لقب بهترین فیلم یا حتی دومین فیلم تاریخ سینما اصلا درخور این فیلم نیست
در مقابل بازی بینظر براندو فقط میشه سکوت کرد...آل پاچینو هم که حیرت انگیزه هر چند تو قسمت های بعدی بهتر درخشید به نظرم
ولی داستان فیلم یه داستان مافیایی ساده است که درسته تو زمان خودش خیلی تازه بود ولی برای مخاطب امروزی یه سناریوی عادیه
نمرم به بازی بازیگرا ۱۰/۱۰ و به خود فیلم ۸/۱۰
بعدشم خیلی بی معنیه به کسایی که از این فیلم خوششون نمیاد میگید فیلمو نفهمیدن
فیلم لینچ که نیست...یه فیلم عامه پسنده که هر مخاطب عامی هم میفهمتش
خیلی جالبه، آل پاچینو در سال ۷۳ اسکار رو تحریم کرد و به جشنواره نرفت. (ایشون اون سال نامزد بهترین نقش مکمل مرد شد.) دلیلش این بود که می گفت: من باید به عنوان بهترین نقش “اول” مرد نامزد می شدم نه مکمل. تعداد سکانس هایی که بازی کردم بیشتر از براندو بوده و کلا هم فیلم بیشتر درمورد “مایکل کارلئونه” هست تا “ویتو کارلئونه.”
ادعای ایشون اشتباه به نظر نمی رسه. قسمت اول پدرخوانده به نظر میاد، دو تا نقش اصلی/محوری مرد داشته باشه هم مایکل و هم ویتو کارلئونه. خداییش هم شما دقت کنید، متوجه میشید که سه گانه ی پدرخوانده کلا درمورد شخصیت “مایکل کارلئونه” هست. قسمت اول: نحوه ی به قدرت رسیدنش، قسمت دوم: اوج قدرت نمایی، و قسمت سوم: افول و کناره گیری از قدرت.
از نظر من فیلم چرتی بود