در گردشى دستهجمعى در يك جزيرهى غيرمسكونى، « آنا » ( ماسارى ) ناپديد مىشود و دوستانش به جستوجوى او مىپردازند. اين جستوجو محبوب « آنا »، « ساندرو » ( فرتستى ) و « كلوديا » ( ويتى ) را به هم نزديك مىكند...
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
سال ۱۹۶۰ سال سرنوشت سازی برای سینما بود. در این ابر شاهکاری ساخته شد و در جشنواره کن برنده ی نخل طلا شد به نام زندگی شیرین که بسیاری آن را مبدا سینمای ضدقصه مینامند. و در همان سال و در همان جشنواره این شاهکار آنتونیونی بزنده ی جایزه ی ویژه ی هیت داوران شد. سال۱۹۶۰ سال ایتالیا بود کشوری که به صورت محسوسی پایه گذار سینمای مدرن شناخته میشود.کمی بعد استاد برگمان هم با سه گانه ی معروف خود سینمای مدرن را به کمال رساند.
بعدا هم کارگردانان موج نوی مقدس فرانسه و در راس آن گدار بزرگ با ساختن فیلم های پست مدرن و ساختار شکن پایه های این سینما را محکم تر کردند و آخرین میخ هم استاد پازولینی با شاهکار هنری خود یعنی تئوروما بر پایه های نو ظهور سینمای مدرن ضد و نتیجه ی کار گذار از سینمای کلاسیک به سمت سینمای مدرن شد.....
ماجرا واقعاً فیلم بدی است.
آقای آنتونینونی عزیز نمی تونه مضامینش را با مدیوم سینما بسازه و به همین دلیل در تلاشش برای این امر چون مضمون سینمایی بلد نیست، با تمام وجودش پیامفیلمش را برای مخاطب در فیلم فریاد می زند و سلیقه ی من از این نوع پیام دادن در سینما بسیار دور است و هر فیلمسازی که اینکار را انجام دهد، در واقع ضعف خودش را عیان می کند.
اگر دنبال تجربه کردن از طریق مدیوم سینما هستید این فیلم حرفی برای گفتن ندارد.
تقریباً فلینی در چند فیلمش به همچین مضامینی پرداخته است مثل زندگی شیرین، اما فلینی پیام فیلمش را به سفره تماشاگر پرتاب نمی کند بلکه می تواند فضاها ، لوکیشن ها و شخصیت های بسیار دقیق و خرده پیرنگ های بسیار سینمایی ایجاد کند و به طورناخودآگاه، شما را به فیلمش نزدیک کند که این کار خیلی سختیه و چند فیلمساز معدود در سینما بیشتر نمی توانند این کار را انجام دهند. در سینمای فلینی خیلی از مواقع لوکیشن، به مضمون سینمایی ارتقاء پیدا می کند. در سبک سینمای فلینی شما هیچگاه در دیالوگ ها به ساده ترین شکل ممکن، فیلم را در نمی یابید بلکه لوکیشن ها ، میزانسن ها، نسبت های شخصیت ها و به طور کلی اتمسفر فضای فیلم شما را غرقه در خودش می کند و برای هر حسی در فیلمهایش، ایده ی سینمایی دارد.
فلینی و برگمان می توانند کمپوزیسیون اثر خودشان را ایجاد کنند که این مهمترین کار در سینما است.اما آنتونیونی در همه ی فیلم هایش به طور کامل مضمون بر فیلم سنگینی می کند.
این فیلم در کنار شب از همین فیلمساز دارای هیچ ارزش سینمایی ای نیست.
دغدغه های مطرح شده در فیلم( به شکلی دور از سینما) حتی در حوزه ی فلسفه نیز فاقد ارزش است.
به اصغر فرهادی گفتن فیلم درباره الی رو از روی ماجرا ساختی؟ گفت من اصلا این فیلمو ندیدم!!!مگه داریم!!!
شاید درست نباشه از همچین کارگردان بزرگی بخوایم یک فیلمرو به عنوان برترین اثرش معرفی کنیم اما به نظر بنده حقیر بهترین فیلم آنتونیونی کبیر بود.سرشار ار معنی و مفهوم .شاهکار جاودان و یک اثر روانشناسی فوق العاده
آنتونیونی در ماجرا چون سایر آثارش از سویی به ترسیم بی رحمانه و در عین حال دقیق شخصیت ها و از سوی دیگر به تمسخر تکبر جامعه رو به زوال آنها دست می زند.
یک فیلم فوق العاده زیبا و جسورانه. باور کنید نمیدونستم این فیلم تو سایت هست مگر نه جز ۱۰ فیلم برتر زندگیم. به همه دوستان بیشنهاد می کنم ببینند و لذت ببرند. زنده باد آنتونیونی بزرگ.
ویژگی اصلی و متمایز فیلم های به کمال رسیدهٔ آنتونیونی ... روایتی است به واسطهٔ نوعی مینیمالیسم بصری که با تمرکزی شدید بر ظاهر ناب اشیا لایهٔ سطحی جهان از منظر اوو به حداقل رساندن دیالوگ تبیینی همراه است
Antonioni or The Surface of the world
Seymour Chatman
شاهکار روانشناسی شخصیت آدم ها ..ایده ی اولیه اش بسیار به درباره الی نزدیک است..
این فیلم ی سکانس داره که توی کل تاریخ سینما نمونشو پیدا نمیکنید.!
سکانسی ک دوربین به سمت ی پنجره رو به دریا حرکت میکنه.