
خانواده ي سلطنتي چين دستخوش آشوب است. امپراتور (يون- فات) در حال مسموم کردن تدريجي همسرش (لي) با اضافه کردن زهر به داروي او است. ملکه با ناپسري اش، «شاهزاده وان» (يه) سر و سري دارد و او نيز به نوبه ي خود با «چان» (لي مان)، دختر پزشک قصر. «شاهزاده جاي» (جي چو) از نبردي طولاني با مغول ها بازگشته است و پسر کوچک تر، «شاهزاده يو» (جونجي) نيز از اين که همه ي توجه به برادرانش معطوف شده، در آتش حسادت مي سوزد...

هیو (جت لی) که با فن ووشو مبارزه می کند، به قهرمان چین طی سال های ۱۸۸۰ تا ۱۹۱۰ بدل می شود. زمانی که در مبارزه ای حریف قدر خود را در شهرش شکست می دهد و می کشد، یکی از شاگردان او خانواده هیو را به قتل می رساند و هیو که از کرده اش پشیمان شده، مبارزه را کنار می گذارد و به گوشه ای دنج پناه می برد. سال ها بعد غربی ها در چین هماورد طلبی می کنند و هیو به خاطر چین آماده مبارزه می شود و …


در زمان های گذشته دنیا به چهار نیرو به نام های آب ، خاک ، آتش و باد تقسیم شده بود . در هر کدام از این سرزمین ها افرادی وجود داشته اند که می توانستد فقط نیروی مربوط به سرزمین خود را تحت اختیار و کنترل داشته باشند . این ۴ قلمرو به مدت هزار سال در صلح بودند تا اینکه پادشاه قلمرو آتش Sozin تصمیم گرفت تا برای به تصاحب گرفتن قدرت کل دنیا ، جنگی را به راه اندازد ...