
داستان در دوران فرمانروایی سه امپراتور (دورهای از تاریخ چین شامل فروپاشی امپراتوری هان و آشوب کلاهزردها. در این دوره سه حکومت بر سرزمین چین فرمانروایی میکردند) اتفاق می افتد، و در مورد پادشاهی بزرگ هست که به همراه مردمش از میهنشان اخراج میشوند. پادشاه قصد دارد به هر قیمتی شده سرزمینش را دوباره پس بگیرد برای همین متوسل به راه های مخفی و اسرار آمیز برای پیروزی در جنگ ها میشود...

در سال ۱۹۳۷در چین، در طول جنگ دوم چین و ژاپن، متصدی کار کفن و دفن، «جان» (کریستین بیل) به یک کلیسای کاتولیک در نانجینگ می رود، تا یک کشیش را برای دفن آماده کند. به محض ورود می بیند که خودش تنهاست بزرگسال در میان یک گروهی از دانش آموزان دختر صومعه ها و روسپی هایی که از یک فاحشه خانه در این نزدیکی هستند می باشند. در هنگام حمله ژاپنی ها او از این دو گروه در مقابل وحشت حاکم محافظت می کند و به معنای واقعی فداکاری و افتخار پی می برد.

خانواده ي سلطنتي چين دستخوش آشوب است. امپراتور (يون- فات) در حال مسموم کردن تدريجي همسرش (لي) با اضافه کردن زهر به داروي او است. ملکه با ناپسري اش، «شاهزاده وان» (يه) سر و سري دارد و او نيز به نوبه ي خود با «چان» (لي مان)، دختر پزشک قصر. «شاهزاده جاي» (جي چو) از نبردي طولاني با مغول ها بازگشته است و پسر کوچک تر، «شاهزاده يو» (جونجي) نيز از اين که همه ي توجه به برادرانش معطوف شده، در آتش حسادت مي سوزد...