
ماریسا ویلسون، مامور سابق سازمان جاسوسی که خود را بازنشسته کرده است، با پیدا شدن یک یک شخص خبیث و به شدت خطرناک به نام ” زمان نگه دار! “ و نقشه های شومی که برای دنیا و تمام موجودات زنده کشیده است، بار دیگر لباس جاسوسی را بر تن می کند تا این این فرد نامرد را از پای درآورد!. این در حالی است که در کنار او برای انجام این ماموریت، دو فرزند خوانده او هم حضور دارند که رفته رفته به نکات مهمی از زندگی نامادری شان پی می برند و...

«میچ» و «دیو» دو دوست قدیمی هستند که هرکدام زندگی متفاوتی دارند. دیو یک وکیل متاهل است که سه فرزند دارد، اما میچ همچنان مجرد باقی مانده و تا بحال هیچ مسئولیتی بر دوش نداشته است. آنها به زندگی یکدیگر حسادت می کنند، تا اینکه یک روز صبح هر کدام از آن ها در بدن دیگری از خواب بیدار می شود و فرصتی بدست می آورد تا زندگی متفاوتی را تجربه کند...


روز های صلح و کامیابی بر روی " زمین سوم " بود، در دورانی که یک امپراطوری مافوق امپراطوری های دیگر بود و با عدالت و چنگال های برنده فرمانروایی می کرد. اگرچه پیشگویی های نوشته شده در کتاب نادیده گرفته می شدند، فاجعه ای بزرگ در راه بود. نوشته شده بود که او با آتش متولد خواهد شد، پادشاهی که مردمش را در برابر ارواح باستانی خبیث به سوی پیروزی هدایت می کند و...