
چهار مرد برای اینکه زندگی شان از حالت یکنواخت همیشگی خارج شود، یک گروه در محله شان تشکیل می دهند تا به نگهبانی از آنجا بپردازند. اما بصورت تصادفی متوجه می شوند که محله آنها همینطور تمام شهر پر شده از بیگانه های فضایی که ظاهری مشابه انسان های معمولی دارند و آن ها تصمیم می گیرند زمین را از حلمه آن ها نجات دهند…

پنی چنری به ویرجینیا میرود تا یک مجتمع پرورش و نگه داری اسب که متعلق به پدرش است را اداره کند. کار و کسبی که در آستانه ی تعطیلی است و مدتها است که هیچ کدام از اسب ها نتوانسته اند قهرمان شوند. در این بین پنی با یک مربی کهنه کار به نام لوسین لاورین آشنا می شود و در این بین یک اسب فوق العاده را آماده می کنند که ارزشی میلیون دلاری پیدا می کند و میتواند عنوان قهرمانی را برای پنی و مربی کسب کند …


دو برادر خون آشام به نام های «استفان» و «دیمن»، که دارای زندگی جاودانه هستند، قرن هاست که میلشان برای نوشیدن خون انسان را مخفی کرده و میان مردم زندگی می کنند. آن ها قبل از اینکه اطرافیان متوجه عدم تغییر سن آن ها شوند، از شهری به شهر دیگر نقل مکان میکنند. اکنون آن دو به شهر ویرجینیا بازگشته اند، همان جایی که به خون آشام تبدیل شدند. استفان پسر شریفی است و خون انسان را به خود ممنوع کرده تا مجبور نباشد کسی را بکشد، اما همواره سعی می کند مراقب اعمال برادر شرورش، دیمن باشد. بعد از آمدن به ویرجینیا، طولی نمی کشد که استفان عاشق یک دختر مدرسه ای بنام «الینا» میشود...


داستان سریال در شهر کوچکی به نام Tree hill اتفاق می افتد.داستان حول زندگی دو پسر با دو سطح زندگی متفاوت می گذرد که هر دو به بستکبال علاقه مند بوده و نام خانوادگی یکسانی دارند. اگرچه جان مایه داستان بسیار ساده به نظر می رسد ولی شخصیت پردازی بی نظیر و پرداختن به مهم ترین چالش های جوانان…