
سال ۱۸۷۱. «پاول ورلین» ( دیوید تولیس ) شاعر فرانسوی، از جوانی با استعداد بنام «آرتور ریمباد» ( لئوناردو دی کاپریو ) دعوت می کند تا همراه او و همسر باردارش در خانه ی پدرزنش زندگی کند. اما رفتار ناهنجار آرتور آرامش این خانواده و همینطور جامعه منزوی شاعران فرانسه را بر هم میزند...

در پاریس، یک مرد بنام «فرانسیس» در یک قرعه کشی برنده می شود. او به یک میخانه می رود و به یک فاحشه بنام «دانیلا» پیشنهاد می کند، که در ازای گرفتن صد هزار یورو در ماه، تا زمانی که پولش به اتمام برسد، با او زندگی کند. فرانسیس مردی تنها است و ناراحتی قلبی هم دارد، دانیلا به مدت ۸ روز پیش او می ماند، اما...

"سوزانه" دختری پانزده ساله است که فقط برای تفریح با پسران زیادی رابطه دارد اما نمی تواند یکی از آنها را واقعا دوست بدارد.خانواده اش او را درک نمی کنند و پدرش رفتار او را دوست ندارد.وقتی او خانه را ترک می کند مادرش دچار مشکلات عصبی شده و برادرش "رابرت" او را به عنوان تنبیه مورد ضرب و شتم قرار می دهد...