
نگاهی به زندگی خواننده مشهور فرانسوی، «ادیت پیاف». مادرش در کافهها میخواند و پدرش یک آکروبات است که در سیرک کار می کند. مادرش در کودکی او را رها می کند و ادیت نزد مادربزرگ پدری خود بزرگ می شود. در سن ۲۰ سالگی، یک کاباره دار در پاریس او را که تا قبل از آن در کوچه ها آواز می خواند، به کار می گیرد و به خاطر هیکل کوچکش نام گنجشک کوچولو را بر او می گذارد. بعد از به قتل رسیدن آن کاباره دار، ادیت با یک نوازنده آشنا می شود و به کمک او کم کم به شهرت می رسد...

"سوزانه" دختری پانزده ساله است که فقط برای تفریح با پسران زیادی رابطه دارد اما نمی تواند یکی از آنها را واقعا دوست بدارد.خانواده اش او را درک نمی کنند و پدرش رفتار او را دوست ندارد.وقتی او خانه را ترک می کند مادرش دچار مشکلات عصبی شده و برادرش "رابرت" او را به عنوان تنبیه مورد ضرب و شتم قرار می دهد...

«ژان لوک گدار» (گدار)، فیلم ساز یاغی سابق، خود را در یک درمانگاه پاریسی بستری کرده و با آن که بیماری ای هم ندارد، حاضر نیست آن جا را ترک کند. «کارمن» (دتمرس)، خواهر زاده اش، به سراغش می آید و درخواست می کند آپارتمان خالی اش را در اختیار او و تعدادی از دوستانش – که ظاهرا خیال دارند برای یک آدم پولدار فیلمی آزمایشی بگیرند – بگذارد.