

سئوک، یک جراح مغز و اعصاب مشتاق و در عین حال نابغه، دوباره با دیوک هی، پروفسوری که مدت ها پیش زندگی او را ویران کرده بود، ملاقات می کند. یک بار، این دو جراح بیش از هر کس دیگری از یکدیگر مراقبت کردند. اما اکنون که چیزی جز نفرت نسبت به یکدیگر ندارند، سئوک از اینکه به زندگی او بازگشته است خشمگین است و قول میدهد انتقام بگیرد.

ماری یکی از زندانیان جدید زندان زنان است. این زندان در یک جزیره واقع شده و ماری در آن شماره ی نود و نه را دریافت کرده. زندانیان در این جا به دست سرپرست آزارگرا و همجنسگرای آن، تلما دیاز، و فرماندار سانتوس کنترل شده و مورد شکنجه، تجاوز، آزار جنسی و تعرض قرار می گیرند. هنگامی که وزیر دادگستری، دیار را با فرد دیگری جایگزین می کند، ماری احساس می کند که قرار است زندگی اش بهتر شود و پرونده اش برای بار دیگر مورد بررسی قرار گیرد اما سرپرست جدید او را ناامید کرده و ماری تصمیم می گیرد فرار کند...

«فرديناند گريفون» (بلموندو) کارگردان تلويزيوني همراه «ماريان»(کارينا) پرستار بچه هايش، خانه و خانواده اش را ترک مي کند. صبح روز بعد مردي در آپارتمان «ماريان» به قتل مي رسد و «فرديناند» (که «ماريان» اصرار دارد او را «پي يرو» بنامد) مي پذيرد تا دوتايي به ريوي يرا بگريزند...