
“اولین جوخه” در روزهای آغازین جنگ جهانی دوم در جبههی شرقی اتفاق میافتد. نقشهای اول آن گروهی از نوجوانان شوروی با تواناییهایی غیر عادی هستند، نوجوانانی که انتخاب شدهاند تا یک واحد مخصوص برای مبارزه با نیروهای آلمان متجاوز تشکیل دهند. افسر اساسی که میخواهد از مردگان یک ارتش ماوراءطبیعه از صلیبیان قرن ۱۲، “نیروی صلیب مقدس” بپاخیزاند و از آنها برای اهداف نازیها کمک بگیرد، به مخالفت با آنها میپردازد.

داستان در آینده و در شهر متروسیتی اتفاق می افتد. یک دانشمند به نام تنما ربات جوان با قدرت های باورنکردنی را خلق می کند. پسری به نام آسترو که بسیار شبیه انسان است و با ارتباط با اطرافیانش در حال یادگیری احساسات و عواطف است تا اینکه خطری بزرگ توسط شر و دوستان او را مورد تهدید قرار می دهد و اکنون آسترو باید با تمام نیرویش شهر را نجات دهد...