آغاز قرن بيستم. «جان مکيب» (بيتي)، قمارباز خوش شانس و دوره گرد، وارد شهر کوچک معدني پرسبيترتان چرچ مي شود. شهرت کاذب او در هفت تيرکشي، خيلي زود ميز قمارش را در کافه ي شيهان رونق مي دهد و «مکيب» با پول هايي که مي برد، سه خيابان گرد را از شهر بيرپا مي آورد و کسب و کار تازه اي به راه مي اندازد...
کارآگاهی از شهری کوچک که در جستجوی مردی گمشده است تنها یک سرنخ دارد:ارتباط با زنی اهل نیویورک
داستان درباره "لورنت" پسری چهارده ساله است که در طبقه متوسط فرانسه زندگی می کند.اما او به اندازه ای سختی می کشد که...
جزیره‌ای کنار سواحل نیوانگلند، تابستان سال ۱۹۴۲. نوجوانی به‌نام «هرمی» (گریمز) وقتش را با دو دوستش، «اوسی» (هاوسر) و «بنجی» (کونانت) می‌گذراند. کنجکاوی‌های آنان با پیدا کردن یک کتابچه راهنما تحرک می‌شود و رویاهای «هرمی» در وجود زنی به‌نام «دوروتی» (اونیل) تجسم پیدا می‌کند که شوهرش به «هرمی» در وجود زنی به‌نام «دوروتی» (اونیل) تجسم پیدا می‌کند که...
داستان فیلم در مورد گروهی از دانشمندان است که در مورد یک ویروس بیگانه تحقیق می کنند و سعی دارند جلوی پخش شدن آن در کره ی زمین را بگیرند...
در میانه قرن نوزدهم، "کریستینا" و "کارل اسکار" در دهکده ای کوچکی در جنوب سوئد زندگی می کردند. آنها با هم ازدواج کرده و تلاش می کنند در زمین کوچکی زندگی کنند. اما زمین کوچک، ناباروری زمین و برداشت بد زندگی را برای آنها سخت می کند. حتی یکی از فرزندانشان تا حد مرگ گرسنگی می کشد. به همین دلیل آنها تصمیم می گیرند به آمریکا مهاجرت کنند و...
«آليور» (اونيل)، يک دانشجوي حقوق از خانواده اي ثروتمند، با دانشجوي رشته ي موسيقي، «جني» (مگ گرا) که پدرش قناد است، ازدواج مي کند. اما زندگي خوش اين دو دوامي نمي آورد و «جني» مي ميرد.
«جک کراب» (هافمن)، پيرمردي ۱۲۱ ساله که ادعا دارد تنها بازمانده ي کشتار ليتل بيگ هورن است، خاطراتش را به ياد مي آورد...
اواخر سال ۱۹۳۰،ایتالیا. "فینزی کونتینی" خانواده ای ثروتمند،اشرافی و یهودی هستند.فرزندان آنها "میکول" و "آلبرتو" دوستان خود را برای برگزاری مسابقات تنیس و مهمانی در ویلای خانوادگی شان جمع می کنند.در بین دوستان "جورجیو" یک یهودی از طبقه متوسط حضور دارد که عاشق "میکول" می شود و...