
سر بچه ای به نام «کوین» (کالکین)، به دلیل شیطنت هایش، شب پیش از سفر خانواده اش برای تعطیلات کریسمس، تنبیه می شود تا در اتاق زیر شیروانی بخوابد، و او هم پیش از خواب آرزو می کند که تمام اعضای خانواده اش ناپدید شوند. صبح روز بعد، همه «کوین» را فراموش می کنند و به سفر می روند و وقتی متوجه نبود او می شوند که دیگر دیر شده است...

کوین کاستنر در نقش یک سرباز آمریکایی بعد از شرکت در جنگ و نشان دادن شجاعت خود جایی را برای سکونت دور از مردم انتخاب میکند، به مرور زمان با سرخپوستها ارتباط برقرار میکند و عامل این ارتباط هم زنی سفیدپوست است که چند سرخ پوست خشن در زمان کودکی پدر و مادرش را به قتل رساندند و حال وضعیت روانی مناسبی ندارد.

پاريس، سال ۱۹۳۱. «آناييس نين» (د مديروس) که هم راه شوهر بانکدارش «هوگو گيلر» (گرانت) به پاريس آمده، سعي دارد رساله اي در دفاع از «د.ه. لارنس» منتشر کند. او که حوصله اش از دوستان شوهرش سر رفته، توجهش به «هنري ميلر» (وارد) جلب مي شود که در آپارتمان کثيف و نمور دوستش، «آزبرن» (اسپيسي) زندگي مي کند وسعي دارد نويسنده بشود...

سوزانه ویل بازیگری است که به مواد مخدر اعتیاد دارد.یک شرکت فیلمسازی به عنوان یکی از شرایط ادامه همکاری با او،اصرار دارد او با مادر خود دوریس مان که روزگاری ستاره مشهوری بوده است ، اما اکنون به الکل روی آورده زندگی کند.اما این برای او که سالها تلاش می کرد از مادر خود دوری کند خبر بدی است و...

هنری کودکی است که دلش می خواهد گانگستر شود و برایش گانگستر شدن مهم تر از رئیس جمهور آمریکا شدن است. او عاشق زندگی پر زرق و برق، اتومبیل های شیک و گران قیمت و قدرت و نفوذ گانگسترهاست. هنری کارش را به عنوان پادو شروع میکند اما علیرغم ریشه ایرلندی اش به تدریج پلکان قدرت را در خانواده مافیایی ایتالیایی تبار نیویورک طی میکند. او به همراه جیمی و تامی، دوستان دیگر گانگسترش، حلقه کوچک صمیمانه ای تشکیل میدهند که هیچ غریبه ای اجازه ورود به آن را ندارد...