
«بتي سايزمور» (زلوگر) در رستوران کوچکي در يکي از شهرک هاي کانزاس پيشخدمت است. او براي فرار از زندگي پيش پاافتاده اش، هر روز به دنياي يک مجموعه ي آبکي تلويزيوني و قهرمان اصلي محبوبش، «دکتر ديويد راول» (کينير)، پناه مي برد. وقتي شوهرش در جريان يک معامله ي مواد مخدر به قتل مي رسد، «بتي» مي گريزد و به لس آنجلس مي رود. او که به خود قبولانده پرستار است، سرانجام در شهر فرشته ها (لس آنجلس) با دکتر رؤياهايش ملاقات مي کند.

یک روز که تایگر (ببر) از یافتن همبازی ناامید شده است به این فکر می افتد که هم نوعان و اعضای خانواده اش را پیدا کند تا با آنها بتواند براحتی بازی مورد علاقه اش یعنی بالا پریدن بپردازد. او پس از صحبت با جغد که شجره نامه اش را به او نشان می دهد گمان می کند که اعضای خانواده اش، روی درخت بزرگی در جنگل زندگی می کنند و به جستجوی این درخت می پردازد تا اینکه...