
«جان شفت» (جکسن)، برادر زاده ي همان کارآگاه خصوصي مشهور (راندتري)، يکي از کارآگاهان خبره ي پليس است که با هم کارش، «کامرون واسکز» (ويليامز)، مأمور رسيدگي به پرونده ي قتل دانشجويي سياه پوست مي شود. در جريان پي گيري طولاني اين پرونده، «شفت» به صرافت مي افتد که از خدمت در نيروي پليس کناره گيري و يک آژانس کارآگاهي باز کند...

ساوانا، اواخر دهه ي ۱۹۲۰. «رانولف جونو» (ديمن)، گلف باز قديمي حاضر مي شود که بار ديگر به ميدان مسابقه بيايد. چند روز پيش از آغاز رقابت ها، مرد مرموزي به نام «باگرونس» (اسميت) نزد «جونو» مي آيد و پيشنهاد مي کند که چرخ حامل چوب هاي گلفش را در زمين مسابقه حمل کند. «جونو» مي پذيرد و «باگرونس» در مسابقه کمک بسياري به او مي کند...

در تلاش برای فرو کشاندن نزول و انحطاط رو به هرج و مرج خشونت بار بوسیله جوانان سرکش کشور، دولت ژاپن گروهی از بچه های دانش آموز را به جزیره ای دور افتاده و تنها می فرستد و ۳ روز به آنها مهلت می دهد تا تعدادشان را به یک نفر کاهش دهند که آن یک نفر نجات یافته ای تنبیه و تزکیه شده خواهد بود. گردن بندی حاوی مواد منفجره اطمینان می دهد که آنها از قوانین این بازی پیروی خواهند کرد...