
«باسانیو» (فاینز) برای خواستگاری از «پورشیا» (کالینز) به سه هزار سکه نیاز پیدا می کند و دوستش، «آنتونیو» (آیرونز) برای تهیه ی این پول به نزول خوار یهودی، «شایلاک» (پاچینو) روی می آورد. اما «شایلاک» به شرطی این پول را در اختیار «آنتونیو» می گذارد که در صورت بازپرداخت نشدن وام در تاریخ مقرر، «آنتونیو» به جایش تکه ای از گوشت بدنش را تقدیم کند.

«مايلز» (جياماتي) معلم و نويسنده ي ناموفقي است که در ميان سالي از همسرش جدا شده است. «جک» (چرچ) نيز دوستي صميمي است که «مايلز» او را از دوران دانشجويي مي شناسد. «جک» قرار است هفته ي آينده ازدواج کند و «مايلز» به عنوان هديه ي ازدواج به او پيشنهاد مي کند که يک هفته اي به کاليفرنيا بروند...

«فرانک ت. هاپکينز» (مورتنسن)، افسر سواره نظام امريکا، در ملاقاتي در نيويورک، با «عزيز» (الکسي - مال) آشنا مي شود که يکي از دستياران «شيخ رياض» (شريف)، عربي ثروتمند است. «شيخ» صحبت قابليت هاي «هاپکينز» را شنيده و مايل است که او در «اقيانوس آتش» - مسابقه ي اسب دواني سالانه اي که شرکت کنندگانش مسافتي سه هزار مايلي را از عربستان تا عراق مي پيمايند - شرکت کند...