
در سال ۱۸۷۵ در یک دهکده ی کوچک در نیومکزیکوی آمریکا غریبه ای ناشناس که دست بندی عجیب بر دست دارد وارد شهر می شود به همه ی ساکنان دهکده هشدار میدهد که خطری بزرگ آنها را تهدید می کند و آن هم حمله بیگانگان فضایی است.به زودی بیگانگان به دهکده حمله می کنند و حالا این غریبه ی ناشناس تنها امید مردم است.او با کمک کلانتر و گروه از مردان مسلح سعی می کند تا به هر شکل ممکن از محل زندگی خود در برابر تهدید فرازمینی ها مراقبت کنند.نبرد بین گاوچران های غرب وحشی و بیگانگان فضایی و …

مخترع میلیاردر، «تونی استارک» که اکنون تمام دنیا از زندگی دوگانه او بعنوان «مرد آهنی» خبر دارند، از طرف دولت تحت فشار قرار می گیرد تا تکنلوژی ای که بدست آورده را به ارتش بدهد. استارک که نمی خواهد به این راحتی اختراعش را در اختیار دیگران بگذارد، تصمیم می گیرد به همراه دوستانش در مقابل دشمنانی قدرتمند بایستد.

«تونی استارک» که یک مخترع و کارخانه دار میلیاردر است، به وسیله چند نفر دزدیده می شود و آنها او را مجبور می کنند که سلاحی اسرار آمیز بسازد اما به جای آن استارک زره ای آهنین می سازد و به وسیله این زره از چنگشان می گریزد و به آمریکا بر می گردد و تصمیم می گیرد از این زره برای مبارزه با شر استفاده کند.

«آقای بادوینگ» (رابینز) را برای مأموریتی تجاری فرامی خوانند. «والتر» دوازده ساله (هاچرسن) و برادر کوچک ترش «دنی» (بوبو)، در غیاب پدر به نوعی بازی فکری می پردازند که «دنی» در زیرزمین پیدا کرده است. اما بچه ها خیلی زود در می یابند که بازی «زادورا» قابلیت های نامتعارفی دارد و ناگهان «خانه ی بادوینگ ها» به فضا پرتاب می شود و …