این فیلم ماجرای یک پسر جوان را روایت میکند که در دهه سی میلادی با رؤیای ورود به سینما به هالیوود قدم میگذارد اما عشق او را به دنیای پرشور و حال «کافه سوسایتی» راه میبرد که یکی از شاخصههای کلیدی آن دوران بود.
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
کم هستن کسایی که هر سال یه داستان نو داشته باشن . به مدت چهل سال. آقای نابغه .
حقیقتا فیلم چیزی نداره که بخواهم توضیحی درباره اش بدهم به نظرم دیگه وودی آلن خیلی پیر شده و ناتوان تر از گذشته است.فیلم بسیار سطحی و بی خاصیت است وا ز همه مهمتر تم فیلم ساخته نمی شود عشق دو مرد به یک زن و همچنین زن نسبت به آن دو مرد ساخته نمی شود و چون این تمه فیلمه و این تم به شدت ناقص است می شود کفت که فیلم متاسفانه عقب افتاده است و ناتوان است از بیان تجربه ی خود.
فیلم خسته کننده است و وودی آلن بی خودی در فضای ۸۰ سال پیش فیلم را ساخته چرا که هیچ وجهی در فیلم ندارد.
حتی فیلم کمدی هم نیست و اصلا موقعیت خنده دار هم ندارد چیزی که وودی معمولا خوب بلد بود.
من با سبک وودی آلن آشنایی نداشتم و از چندتا دوست (بی سلیقه) شنیده بودم فیلماش جالب نیست تا اینکه هفته قبل فیلم نیمه شب در پاریس رو دیدم شاهکار بود
وودی آلن هیچوقت فیلم ضعیف نمیسازه. در بدترین حالت یه فیلمی میسازه که از نظر مردم و منتقدین متوسطه.
عاشق فضای فیلماشم :))
همونطور که قبلا هم گفتم متاسفانه وودی آلن دوستداشتنی داره از کلیشه فیلم میسازه...کلیشه ای که از کلیشه نشات گرفته و باعث انقضای تاریخ یک هنرمند میشه.این فیلم هم استاندارد آلنی خودش رو داشت و از نظر من نسبت به چند فیلم گذشته آلن بهتر بود اما باز هم کلیشه بود...نمیدونم آلن کی قراره دست از بازی با عشق و خیانت و داستانهای همیشه تعریف شده برداره و یک کار متفاوت انجام بده.
دوستان فیلم رو تماشا کنید...منتظر اتفاق خاصی در فیلم نباشید و وقت بگذرونید.
وودی آلن در یک مصاحبه گفته : اغلب تصور میشه که من یک روشنفکرم چون عینکی هستم و فیلمهایم زیاد فروش نمیکنه!
اغلب فیلمهایی که من از وودی آلن دیدم بحران زناشویی ، خیانت و سرخوردگی جنسی ، شهوت سرکوب شده و نادیده گرفته شدن از طرف زنان در آن دیده میشود که تصور من این است که این از زندگی واقعی خودش وام گرفته شده.
فیلم های آنی هال ، ساختارشکنی هری ، دوباره بنواز سام ، پایان هالیوودی که نقد و هجو سینمای آمریکایی ، هالیوودی و هنری است ، راز جنایت منهتن که فیلمی کمدی ، جنایی و پست مدرن است، مثالهایی از بهترین آثار وودی آلن هستند. اما به نظر من خلاقانه ترین فیلم وی تا به امروز همان آنی هال است.
یکی از ویژگیهای برخی آثارش استفاده از مصاحبه رو در رو با کاراکترهای فیلمش در فضایی شبه مستند است که در فیلم زلیگ به اوج خود رسیده که کلا یک مستند تقلبی است و با شخصیت های واقعی مثل Susan Sontag و چند شخصیت واقعی دیگر در این فیلم مصاحبه شده.
وودی آلن فیلم آنی هال را با یک جوک تمام میکند: یه نفر میره پیش روانشناس و میگه آقای دکتر برادر من فکر میکنه که مرغ شده. دکتر میپرسه پس چرا نمیبریش تیمارستان. یارو میگه آخه به تخم.هاش احتیاج دارم!
یکی از ویژگی های همیشگی فیلم های وودی آلن اینه که برای داستان هاش قهرمان های دست نیافتی نمیسازه که باعث بشه بیننده ها بعد از دیدن فیلم احساس پوچی داشته باشن و به اصطلاح بیننده هاش رو خرد نمیکنه
قهرمان های داستان وودی آلن همیشه انسان های معمولی در روند عادی زندگی هستن و کاملا مثل دنیای واقعی سعی میکنن توی زندگی خودشون بهترین باشن یا به قول جسی آیزنبرگ قهرمان زندگی خودشون باشن.
از فیلمهای وودی الن خوشم نمی یاد