این فیلم بر اساس یک داستان واقعی ساخته و پرداخته شده است و داستان آن در زمان جنگ جهانی اول اتفاق می افتد و نگاهی دارد به رابطه تیره میان «کارل گوستاو یونگ» و «زیگموند فروید» و مناقشه ای که میان آن دو وجود دارد.
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
جناب pmsmds من نمیخواستم این بحث این جا مطرح کنم ولی حالا که بحثش پیش اومد اجازه بدید بنده هم توضیح بدم. اگه شما برید پیش یک دکتر و اون دکتر بخواد با علم هزارسال پیش شما رو درمان کنه آیا شما به دکتر اجازه میدید وارد عمل شه؟دین هم همینه دستوراتی که باید از اون ها بی چون و چرا اطاعت کنیم. حتی اجازه نداریم به اون ها شک کنیم.برتراند راسل میگه: کسانی که نمیخواهند به باورهایشان شک کنند متعصب هستند کسانی که نمیتوانند احمق هستند و کسانی که میترسند بردگان هستند. تا حالا به این موضوع اندیشیده اید که اکثر جنگ ها و اختلافات بر سر دین بوده؟ و همیشه انسان های دین دار هستند که به اسم خدا و پیغمبر و حرف حق با هم جنگیدند و هرکدام ساز خودرا میزدند و هر طرف باور داشتند در حال انجام دستورهای خدا هستند. اما واقعا این خدا کجاست؟هر جا میرویم ظلم میبینیم... و همه میگویند نگران نباشید خدا جای حق نشسته. خدایا میشود از جای حق بلند شوی تا حق سر جای خود بنشیند.
ریشه تعارض ها چیست؟
فروید: برخورد و تصادم غریزه ها
یونگ: نادیده گرفتن بخشی از روان
کدام یک از سنین رشدی اهمیت بیشتری دارد؟
فروید: کودکی (تحول روانی جنسی)
یونگ: بزرگسالی (کهن الگوی خود)
هدف از زندگی چیست؟
فروید: کاهش تنش
یونگ: تفرد و تعالی
حکایت یونگ و فروید مثل حکایت کنفسیوس و لایوتسه است. با هم اختلافات اساسی دارن. اگرچه یونگ بحث ناخودآگاه فروید رو قبول داره اما دید یونگ به انسان و روانکاوی دیدی مذهبی تر و روحانیتره درحالیکه فروید عمدتا بر جنبه ی اومانیستی امر تاکید داره. یونگ با وجود کم سن و سال بودن نسبت به غول دنیای روانکاوی فروید تونست با استاد بزرگ رقابت کنه. او در بسیاری موارد روانکاوی فرویدی رو که اساسی رفتار شناختی داره به پس زمینه های کور ذهن سوق میده و یک دیده ذهن گرایانه تر ارایه میده. اگرچه یونگ هم روانکاوی مبتکرانه ی خودش رو که هم اکنون با نام خودش روانکاوی یونگی نامیده میشه بر بنیاد و اساس ناخوداگاه فروید تنظیم میکنه اما بین شیوه های این دو غول عرصه ی روانکاوی تفاوت های بنیادی وجود داره.
دکتر برویر و اریک فروم و اروین یالوم در آثار خودشون تفاوت های اندیشه فرویدی و یونگی رو به صورت جامعتری بیان میکنند و جنبه های کاربردی تری از اون رو ارایه میدن. ضمن اینکه برخی عقاید فروید امروزه زیر سوال رفته. از جمله فروید در کتاب تعبیر خواب خودش به طرزی افراطی به کشف رابطه ها بین ضمیر ناخود آگاه و خوابها میپردازه که امروزه تا حدود زیادی زیر سوال رفته. ولی افکار یونگ هنوز چندان تخریب نشده و به قوت خودش باقیه. جفتشون از بزرگان عرصه ی روانکاوی کلاسیک به حساب میان.
موضوع بسیار جالبی داشت دیدن این فیلم برای کسایی که رشتشون روانشناسیه یا از فروید و یونگ خوششون میاد یا به هر نحوی به روان شناسی علاقه دارند بش شدت توصیه میشه
فیلم بسیار خوبی مخصوصا برای علاقه مندان به روانشناسی و فلسفه است !
به ویژه برای شناخت یونگ و فروید و تفاوت دیدگاه اونها !
فروید و یونگ (دو غول روانکاوی) اندیشمندانی بودند که ابعاد فکری بشر رو چندین سطج ارتقا دادند !
به قول آلن دوباتن فیلسوف فرانسوی: قرن بیستم، قرن روانشناسی و تحول فکری بود که به خاطر نظریات فروید ایجاد شد.
فروید معمار اولیه بنای باشکوه روانکاوی بود، و بعد از اون بزرگانی مثل یونگ، آدلر و ... باقی مسیر رو طی کردند.
همونطور که دوستان هم اشاره کردند، برخی از نظریات فروید در دهه های بعدی مدام مورد انتقاد بعضی از روانشناسان و روانکاوان قرار گرفت. در کل فروید به خاطر تاکید بیش از حدش بر نقش غرایز جنسی و تاثیرش بر ناخودآگاه انسان مدام مورد انتقاد بوده و خواهد بود !
یکی از نکات جالب در مورد فروید این هست که همه ی شاگردان اصلی فروید، ایشون رو به خاطر تکبر و نپذیرفتن نظرات مخالف خود ترک کردند، از جمله: یونگ و آدلر که بعد از مدتی از فروید جدا شدند.
در کل فروید اندیشمندی خردگرا بود و اندیشه ها و اعتقادات دینی رو پوچ می دونست،و از این حیث در غرب و همچنین در محافل آکادمیک، طرفداران بیشتری نسبت به یونگ دارد.
در مقابل یونگ که اساس نظریات خودش رو بر پایه تائویسم و اندیشه های چین باستان بنا کرد، تاکید زیادی بر اسطوره، روح و ابعاد غیر عقلی وجود انسان دارد. یونگ نقش دین، خدا، آیین ها و ... را در ناخودآگاه جمعی انسان ها در نظر داشته و همیشه به جایگاه مهم اون ها برای رشد و تعالی روحی انسان ها اشاره می کند.(از این حیث یونگ برای ما ایرانی ها ملموس تره و هماهنگی بیشتری با اعتقادات پایه ای ما داره)
مکتب روانشناسی یونگ بیشتر متمرکز بر دوره میانسالی و پختگی انسان و چالش های اون هست، در حالیکه روانشناسی فروید متمرکز بر کودکی و نقش تجربیات آن دوران بر باقی زندگیست. به طور کلی تفاوت های زیادی در تعاریف مفاهیم روانشناسی بین یونگ و فروید وجود دارد.
بنده بیشتر در زمینه روانشناسی تحلیلی یا یونگی مطالعه و تحقیق داشتم، و این مکتب اونقدر حرف نو برای گفتن داره که در این مجال نمیگنجه بخوام به اون ها اشاره کنم، ولی برای مطالعه بیشتر به دوستان توصیه میکنم کتابیونگ شناسی کاربردی رابين رابرتس (مترجم: ساره سرگلزايي ناشر: بنياد فرهنگ زندگي) رو مطالعه کنند.
به وبسایت و شبکه های اجتماعی دو گروه قوی که در حوژه آموزش روانشناسی یونگی در ایران فعال هستن هم سری بزنید:
۱- سهیل رضایی
۲- گروه روان تحلیل
بعد فیلم، نشستم عکس شخصیت های اصلی رو تو گوگل سرچ کردم.
و یه نکته انحرافی، فارغ از قدرت بازیگری کایرا نایتلی، نمی‌دونم چه اصراری داره که تو هر فیلم اون جوش‌های دوگانه‌اش رو بندازه بیرون؟! می‌خواد روی مونیکا بلوچی رو کم کنه؟!
Keira Knightley واقعا آدمو شیفته خودش میکنه
این فیلم فقط یک فیلمه ... نه به تعبیر بعضی از دوستان یه کتاب فی مقامات تحلیل روانشناسی یونگ و فروید چون مبتنی بر اطلاعات اندکم در روانشناسی متوجه شدم بعضی از جاها اشتباه داره میگه ... خود فیلم عالیه !