داستان زندگی مردی است که با همسر و سه فرزند خود زندگی میکند. او ناگهان یک روز که از از خواب بلند میشود و متوجه می شود که یک پیرمرد شده و اکنون در سال ۲۰۹۲ زندگی می کند. او آخرین انسانیست که دچار پیری شده و در تمام دنیا به او توجه خاصی دارند. هر چند در ابتدا به نظر میرسد او درک درستی از اطرافش ندارد اما خبرنگار جوانی به ملاقات او می آید و از او می خواهد داستان زندگی اش را تعریف کند...
داستان زندگی مردی است که با همسر و سه فرزند خود زندگی میکند. او ناگهان یک روز که از از خواب بلند میشود و متوجه می شود که یک پیرمرد شده و اکنون در سال ۲۰۹۲ زندگی می کند. او آخرین انسانیست که دچار پیری شده و در تمام دنیا به او توجه خاصی دارند. هر چند در ابتدا به نظر میرسد او درک درستی از اطرافش ندارد اما خبرنگار جوانی به ملاقات او می آید و از او می خواهد داستان زندگی اش را تعریف کند...
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
7.1
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
شما برای اینکه درک درستی از این فیلم داشته باشین باید مطالعه ای در مورد نظریه استرینگ و multiverse داشته باشین، و اتفاقا من مدتی هست در حال مطالعه بودم که از بخت خوشم، بعد از این مطالعه ها اتفاقی این فیلم رو دیدم.
برداشت من از فیلم اینه:
نمو پسری هست که آینده رو می تونه ببینه، این رو بوضوح توی فیلم تکرار میکنن.
پسر وقتی پدر و مادرش از هم جدا میشن چند تا انتخاب داره، که هر کدوم به یه مسیری ختم میشه، یکی اینکه با مادرش بره، یکی اینکه با باباش بمونه.
وقتی با مادرش هست سرانجام این انتخاب میشه نرسیدن به آنا که یه عشق دو طرفه اس.
وقتی با پدرش هست یکی میشه رسیدن به دختری که دوستش داره ولی دختره دوستش نداره. و حالت دیگه یکی رسیدن به دختری که خودش دوستش نداره ولی دختره دوستش داره.
که باز هر کدوم از این انتخاب ها ریز اتفاقات دیگه داره و سرانجام متفاوت و ناخوشایندی دارن.
تو فیلم اشاره میکنه هیچ مسیر غلط و درستی وجود نداره، زندگی یه بازیه و تا جایی که می تونی باید بازی (یا همون انتخاب) کنی.
آخر فیلم باز اشاره میکنه به اینکه پسر میتونه آینده رو ببینه و این فیلمی که ما دیدیم، چیزی بوده که پسر در یک لحظه تمامش رو دیده.
پسر در نهایت نتیجه میگیره باید یه مسیر دیگه رو انتخاب کنه، میدوه به سمت جنگل، یک برگ رو به سمت آسمون می فرسته تا یه اثر پروانه ای خلق کنه. تا یه تغییری توی سلسله اتفاقاتی که در آینده رخ میده بذاره. و این اتفاق رخ میده و نمو توی نیویورک از روی نیمکتی که خوابیده بود بیدار میشه و آنا رو مبینه.
داستان کلی فیلم اینجا تموم میشه ولی آخر فیلم رو من نپسندیدم. توی فیلم یه جا توضیح میده که در مورد رابطه بزرگ شدن دنیا (انبساط) و جاذبه در کهکشان..
تو فیلم میگه الان دنیا در حال بزرگ شدن هست و در یک نقطه ای دیگه دنیا بزرگ نمیشه و بزرگ شدن استاپ میشه و دنیا شروع میکنه به کوچیک شدن.
حالا اینکه سرعت بزرگ شدن و انبساط دنیا داره کم میشه صحیحه ولی اینکه همه چیز برعکس بشه دیگه تخیلیه..
یه نظریه هست میگه دنیا بعد از انبساط متلاشی میشه و یک بیگ بنگ جدیدی رخ میده.. بماند که فیزیک دانهای نظریه استرینگ میگن بیگ بنگ یک سره در حال اتفاق افتادنه. ولی در ابعاد دیگه جهان، به همین دلیل ما هیچ وقت نمی تونیم درکی از اون داشته باشیم. شاید قشنگ تر می بود اگر توی فیلم روی این نظریه مانور میدادن و دنیا تموم میشد و یکبار دیگه اینها پس از بیگ بنگ جدید و در دنیای جدید اتفاق می افتادن.. به هر نحو فیلم به اندازه کافی پیچیده هست، عالی بود عالـــــی.
بعد یه دید اشتباهی که بنظرم در مورد جهانهای موازی وجود داره اینه که ملت فکر میکنن تنها یه جهان موازی دیگه وجود داره، تو این نظریه جهانهای موازی، میلیون ها دنیای دیگه وجود داره، که تو یکیش شما تازه داری به دنیا میای، تو یکیش الان زمان دایناسورهاست، تو یکی اصلا زمین درست نشده، تو یکیش اصلا شما اتفاق نیوفتادی و بلاخره تو یکیش هم میتونه انتخاب دیروزت با امروزت فرق داشته باشه..
برای دوستانی که اعتقادی به جهانهای موازی ندارن، الان فیزیک دان ها توی آزمایشگاه سرن دارن دنبال ذره گراوتیون می گردن، ذره هیگز بوزون -ذره خدا- رو که پیدا کردن، و اگه این ذره رو هم پیدا کنن و اون رفتاری که منتظرش هستن اتفاق بیوفته، رسما یعنی ما در جهان موازی داریم زندگی می کنیم.
خوش باشین
هیچ موقع برای هیچ فیلمی نظری ندادم.....این فیلمفوقوالعاده ترین اتفاق زندگیم بود....هنوز دارم با خودم مقایسه میکنم و اتفاق های زندگی...شاید این کامنت من هم باعث بشه یکی ببینه و مسیر زندگیشو عوض کنه....هنوز تو شوکم..چرااا این فیلم هیچ جایزه ای نگرفته!
فردا امتحان دارم و وسط درس فقط اومدم بگم این فیلم فوق العادس
از دیشب که دیدم اصلا نمیتونم از فکرش در بیام
من الان واقعن قفلم! این فیلم معرکه اس. لعنت به نظریات فیزیک که انقدر جذاب ان. حیفه که ما زود می میریم و چیزی از حقیقت نمی فهمیم. (اینجاست که نمو بهم میگه: زندگی پس از مرگ؟ اصلا از کجا مطمئنی وجود داری؟!)
پینوشت: من هنوز قفلم!!!! فیلم معرکه اس
بعضی فیلمها رو بیشتر به خاطر چیزهایی که موقع دیدن فیلم یادش می افتم، دوست دارم...
وقتی داشتم این فیلم رو می دیدم، یاد زندگی خودم، انتخابهایی که کردم، و نتیجه های تلخ و شیرین انتخابهام افتادم...
من از فیلم یه نتیجه دیگه گرفتم اونم اینکه تو خارج همه چشم رنگین
قبلا اون( نیمو نه ساله ) نمیتونست انتخاب کنه چون نمیدونست چه اتفاقیقراره بیفته
الانم نمیتون چون میدونه چه اتفاقی قراره بیفته ....
عالی بود ..
این فیلم مسیر زندگیم رو عوض کرد