در قرن پانزدهم ميلادي، شمايل نگاري به نام «آندري روبلف» (سولونيتسين) با دوستانش به شهر ولاديمير مي رود. او خيلي زود برگزيده مي شود تا با يک يوناني ديوارهاي کليساي جامع شهر را بيارايد...
در قرن پانزدهم ميلادي، شمايل نگاري به نام «آندري روبلف» (سولونيتسين) با دوستانش به شهر ولاديمير مي رود. او خيلي زود برگزيده مي شود تا با يک يوناني ديوارهاي کليساي جامع شهر را بيارايد...
آنان که خاک را به نظر کیمیاکنند/ آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند...
بدون اغراق لذتی را که این استاد بزرگ این هنرمند برجسته این شاعر زاده که شعر در تمام وجود و آثارش موج میزند به من و شاید تمامی کسانی که آندری روبلوف را دیده اند منتقل کرده وصف ناشدنیست.
زمانی که انسان آثار تارکوفسکی رو میبینه معنای واقعی هنر را درک میکنه همچنین میفهمه میشود فیلمی ساخت که بدون تمام قیل و قال ها و جذابیت های سینمای امروز ۳ ساعت بیننده را جذب صحنه های زیبا و میخکوب این معناگرایی بی حد و مرز کرد...
روحش شاد...
37
rezazadehms2
۱۰ سال پیش
اخیرا نشریه گاردین بر اساس میانگین رای صد ها منتقد برای بهترین فیلم های هنری تاریخ سینما نظرسنجی رو برگزار کرده که ده فیلم برتر هنری کل تاریخ سینما به این صورت انتخاب شدند: ۱-آندری روبلوف: به عنوان بهترین فیلم هنری تمام دوران شناخته شد. ۲-مالهالند درایو: شاهکار استاد سورئال لینچ کبیر که غیر از این هم ازش انتظاری نداریم ۳-آتالانت: بهترین اثر ژآن ویگو بزرگ بدون شک ۴-داستان توکیو : لازم هست راجبع استاد اوزو اصلا من حرفی بزنم!؟ ۵-همشهری کین: شاهکاری از یک نابغه که سینما تا ابد مدیونش است ۶-پرتقال کوکی: از آقای وسواس! که انصافا به نظر من بعد از یک ادیسه فضایی بهترین فیلمش هست. ۷-روز های بهشت: فیلمی از یکی از بزرگترین فیلسوفان و افسانه های زنده سینما. ۸-فانی و الکساندر : از شدت بزرگ بودن نام کارگردان نمیشه حرفی زد! ۹-روبان سفید: چه کرده استاد هانکه! زده روی دست استاد و کارگردان مورد علاقه ش برگمان!!! ۱۰انجیل به روایت متی: از شدت بزرگ بودن نام کارگردان نمیشه حرفی زد!
23
onc
۱۰ سال پیش
آندری تارکوفسکی. مظهر سینما.
اگر در کل تاریخ سینما جستجو کنیم تا به عنوان ناممکن بهترین کارگردان تاریخ برسیم که مطمئنا شدنی نیست! و هنرمندی را پیدا کنیم که با کل تاریخ سینما از کلاسیسم تا آوانگاردیسم را در فیلم های خود جای داده باشد و کارکرد اصلی سینما را که همان پالاینده اجتماعی ست به تنهایی به اوج خود رسانده باشد تنها و تنها به اسم یک تن برمیخوریم! آندری تارکوفسکی.....
17
ahmad.noori3
۱۰ سال پیش
فیلم با پروازی شروع می‌شود که انتهایش سقوط است! اما سیر فیلم دقیقا برعکس است، سقوطی که در نهایت به پروازی بزرگ می‌انجامد... تغییری درونی اتفاق می‌افتد برای دو شخصیت، که در آوردنش در قالب سینما راحت نیست!
تارکوفسکی کبیر نه تنها از پس این تغییر و کاتارسیس به خوبی برآمده، بلکه فیلمی سیاه و سفید، اما رنگی رو به روی چشم ما قرار می‌دهد... فیلمی که موسیقی کُرال و کلیساییش در یاد می‌ماند... و تصاویر دل‌چسبش، همان‌طور که برگمان گفته است، حتا بدون دیالوگ‌ هم عمل می‌کند!
ماجرای ساخت ناقوس را خیلی خیلی دوست دارم!
16
onc
۱۰ سال پیش
به راستی کدام کارگردانی رو سراغ دارید که عنوان بهترین فیلم هنری تاریخ سینما به خاطر آندری روبلوف رو یدک بکشه و قدیسان بزرگ سینما مثل برگمان و پاراجانف که هر کدام به تنهایی از بزرگترین پانتوئن نشینان تاریخ سینما هستند و از تارکوفسکی که نصف سن آنها رو داشت به عنوان بهترین کارگردان تاریخ یاد بکنند!؟
7
peymank1989
۹ سال پیش
هیچکی از خود فیلم صحبت نمیکنه، یه مشت ذوب شده در سینمای روشن فکر زده ی ضد سینما فقط از خود کارگردان میگن و فلسفه بافی و مدیحه سرایی حماسی(غلو آمیز تخیلی) در میکنند تا قمپوزی در کرده باشند! وقتی در مورد آثار یک کارگردان مدام از کارگردانش و مثلا تفکر و اندیشه و فاسفه اش صحبت میشود بدونید شخصیت پشت دوربین از چیزی که جلوی دوربین خلق کرده جلوتر زده و خود فیلم بسیار تهی و ضعیف به لحاظ سینمایی در آمده و نتونسته فیلم سینمایی موفقی بشه که میخوان خلا آن را با اسم کارگردان جبران کنن و شاه بیت و نثر و نقل قولهای خیالی یا واقعی دم دستی معمول اون هم از هم مسلکان زیر همین تیغ نقد، از این و اون در رسای کارگردان بسرایند امااز خود فیلم نه تکنیک و نه فرم و سینمایی و نه حتی قصه ای که ندارد یا اگر دارد به کسالت بار ترین شکل روایت میشود چیزی ندارن بگن چون اولا که ۱)دانشش را ندارن و تمام همین حرفها هم کپی پیست از جاهای دیگس و ۲)فیلم تهی از نقد سینمایی هست مجبورن به هنرهای تفکری و تجسمی کارگردان روی بیاروند به جای هنر هفتم که هنر تصویری هست! آثار این کارگردانها به جای اینکه فیلمشان بزرگ و اسم فیلمشان معروف بشود مثل مثلا راننده تاکسی یا سرگیجه اسم خودشان معروف میشود چون کارگردان نمیتواند فیلمهای بزرگتر از اسم خودش خلق کند و ای هنر امثال اسکورسیزی کوروسوا یا هیچکاک بود فیلمهایی میساختن که با وجود اینکه خودشان اسامی گنده ای بودن اسک فیلماشون از خودشون معروف تر میشد چون فیلماشون فیلمهای خدایی بود مثل هفت سامورایی راننده تاکسی و سرگیجه! خدا باز آکیرا کوروسوا و حتی امثال فلینی رابیامرزد که سینمایشان در مقابل امثال تارکوفسکی خدا بود که فقط اسم کارگردانش در آثار و فیلمهایش میماند و نقد میشود نه فیلمهایش...
3
mh.akbari
۹ سال پیش
وقتی قبل از دیدن فیلم نظرات رو دیدم انتظار داشتم با اثری خیلی خیلی قوی مواجه شم ولی متاسفانه اینطور نشد. فیلم بسیار بسیار کند پیش میرفت و داستان به هیچ عنوان انسجام نداشت و شاید گیج کننده هم بود. با احترام بسیاری که برای دوستداران جناب تارکوفسکی قائلم باید بگم که بیش از اندازه به این فیلم توجه شده و حقیقت اینه که تایید شدن یک فیلم توسط یکی از بزرگان سینما نمیتونه دلیل محکمی بر خوب بودن یک اثر باشه.
3
ایمان رضایی
۸ سال پیش
این فیلم رو خیلی وقت بود دانلود کرده بودم و سراغش نمیرفتم فکرشم حوصله سر بر بود یه سیاه سفید روسی ... اونم ۳ ساعت ... فکر میکردم یه صبر ایوب و حوصله زیاد میخواد نمیدونم چی شد که چند شب پیش به سرم زد ببینمش ... و همین چند شب پیش یکی از قشنگ ترین ۳ ساعت عمرم رو گذروندم این اثر فوق شاهکاره ... چه از نظر فرم ، چه محتوا ... هیچ ایرادی بهش وارد نیست من فقط میتونم بگم حالا حالا ها مدیون تارکوفسکی ام بابت این لطف بزرگی که به من کرد با این فیلمش
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
آنان که خاک را به نظر کیمیاکنند/ آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند...
بدون اغراق لذتی را که این استاد بزرگ این هنرمند برجسته این شاعر زاده که شعر در تمام وجود و آثارش موج میزند به من و شاید تمامی کسانی که آندری روبلوف را دیده اند منتقل کرده وصف ناشدنیست.
زمانی که انسان آثار تارکوفسکی رو میبینه معنای واقعی هنر را درک میکنه
همچنین میفهمه میشود فیلمی ساخت که بدون تمام قیل و قال ها و جذابیت های سینمای امروز ۳ ساعت بیننده را جذب صحنه های زیبا و میخکوب این معناگرایی بی حد و مرز کرد...
روحش شاد...
اخیرا نشریه گاردین بر اساس میانگین رای صد ها منتقد برای بهترین فیلم های هنری تاریخ سینما نظرسنجی رو برگزار کرده که ده فیلم برتر هنری کل تاریخ سینما به این صورت انتخاب شدند:
۱-آندری روبلوف: به عنوان بهترین فیلم هنری تمام دوران شناخته شد.
۲-مالهالند درایو: شاهکار استاد سورئال لینچ کبیر که غیر از این هم ازش انتظاری نداریم
۳-آتالانت: بهترین اثر ژآن ویگو بزرگ بدون شک
۴-داستان توکیو : لازم هست راجبع استاد اوزو اصلا من حرفی بزنم!؟
۵-همشهری کین: شاهکاری از یک نابغه که سینما تا ابد مدیونش است
۶-پرتقال کوکی: از آقای وسواس! که انصافا به نظر من بعد از یک ادیسه فضایی بهترین فیلمش هست.
۷-روز های بهشت: فیلمی از یکی از بزرگترین فیلسوفان و افسانه های زنده سینما.
۸-فانی و الکساندر : از شدت بزرگ بودن نام کارگردان نمیشه حرفی زد!
۹-روبان سفید: چه کرده استاد هانکه! زده روی دست استاد و کارگردان مورد علاقه ش برگمان!!!
۱۰انجیل به روایت متی: از شدت بزرگ بودن نام کارگردان نمیشه حرفی زد!
آندری تارکوفسکی. مظهر سینما.
اگر در کل تاریخ سینما جستجو کنیم تا به عنوان ناممکن بهترین کارگردان تاریخ برسیم که مطمئنا شدنی نیست! و هنرمندی را پیدا کنیم که با کل تاریخ سینما از کلاسیسم تا آوانگاردیسم را در فیلم های خود جای داده باشد و کارکرد اصلی سینما را که همان پالاینده اجتماعی ست به تنهایی به اوج خود رسانده باشد تنها و تنها به اسم یک تن برمیخوریم! آندری تارکوفسکی.....
فیلم با پروازی شروع می‌شود که انتهایش سقوط است!
اما سیر فیلم دقیقا برعکس است، سقوطی که در نهایت به پروازی بزرگ می‌انجامد...
تغییری درونی اتفاق می‌افتد برای دو شخصیت، که در آوردنش در قالب سینما راحت نیست!
تارکوفسکی کبیر نه تنها از پس این تغییر و کاتارسیس به خوبی برآمده،
بلکه فیلمی سیاه و سفید، اما رنگی رو به روی چشم ما قرار می‌دهد...
فیلمی که موسیقی کُرال و کلیساییش در یاد می‌ماند...
و تصاویر دل‌چسبش، همان‌طور که برگمان گفته است، حتا بدون دیالوگ‌ هم عمل می‌کند!
ماجرای ساخت ناقوس را خیلی خیلی دوست دارم!
به راستی کدام کارگردانی رو سراغ دارید که عنوان بهترین فیلم هنری تاریخ سینما به خاطر آندری روبلوف رو یدک بکشه و قدیسان بزرگ سینما مثل برگمان و پاراجانف که هر کدام به تنهایی از بزرگترین پانتوئن نشینان تاریخ سینما هستند و از تارکوفسکی که نصف سن آنها رو داشت به عنوان بهترین کارگردان تاریخ یاد بکنند!؟
هیچکی از خود فیلم صحبت نمیکنه، یه مشت ذوب شده در سینمای روشن فکر زده ی ضد سینما فقط از خود کارگردان میگن و فلسفه بافی و مدیحه سرایی حماسی(غلو آمیز تخیلی) در میکنند تا قمپوزی در کرده باشند! وقتی در مورد آثار یک کارگردان مدام از کارگردانش و مثلا تفکر و اندیشه و فاسفه اش صحبت میشود بدونید شخصیت پشت دوربین از چیزی که جلوی دوربین خلق کرده جلوتر زده و خود فیلم بسیار تهی و ضعیف به لحاظ سینمایی در آمده و نتونسته فیلم سینمایی موفقی بشه که میخوان خلا آن را با اسم کارگردان جبران کنن و شاه بیت و نثر و نقل قولهای خیالی یا واقعی دم دستی معمول اون هم از هم مسلکان زیر همین تیغ نقد، از این و اون در رسای کارگردان بسرایند امااز خود فیلم نه تکنیک و نه فرم و سینمایی و نه حتی قصه ای که ندارد یا اگر دارد به کسالت بار ترین شکل روایت میشود چیزی ندارن بگن چون اولا که ۱)دانشش را ندارن و تمام همین حرفها هم کپی پیست از جاهای دیگس و ۲)فیلم تهی از نقد سینمایی هست مجبورن به هنرهای تفکری و تجسمی کارگردان روی بیاروند به جای هنر هفتم که هنر تصویری هست! آثار این کارگردانها به جای اینکه فیلمشان بزرگ و اسم فیلمشان معروف بشود مثل مثلا راننده تاکسی یا سرگیجه اسم خودشان معروف میشود چون کارگردان نمیتواند فیلمهای بزرگتر از اسم خودش خلق کند و ای هنر امثال اسکورسیزی کوروسوا یا هیچکاک بود فیلمهایی میساختن که با وجود اینکه خودشان اسامی گنده ای بودن اسک فیلماشون از خودشون معروف تر میشد چون فیلماشون فیلمهای خدایی بود مثل هفت سامورایی راننده تاکسی و سرگیجه! خدا باز آکیرا کوروسوا و حتی امثال فلینی رابیامرزد که سینمایشان در مقابل امثال تارکوفسکی خدا بود که فقط اسم کارگردانش در آثار و فیلمهایش میماند و نقد میشود نه فیلمهایش...
وقتی قبل از دیدن فیلم نظرات رو دیدم انتظار داشتم با اثری خیلی خیلی قوی مواجه شم ولی متاسفانه اینطور نشد. فیلم بسیار بسیار کند پیش میرفت و داستان به هیچ عنوان انسجام نداشت و شاید گیج کننده هم بود. با احترام بسیاری که برای دوستداران جناب تارکوفسکی قائلم باید بگم که بیش از اندازه به این فیلم توجه شده و حقیقت اینه که تایید شدن یک فیلم توسط یکی از بزرگان سینما نمیتونه دلیل محکمی بر خوب بودن یک اثر باشه.
این فیلم رو خیلی وقت بود دانلود کرده بودم و سراغش نمیرفتم
فکرشم حوصله سر بر بود
یه سیاه سفید روسی ... اونم ۳ ساعت ... فکر میکردم یه صبر ایوب و حوصله زیاد میخواد
نمیدونم چی شد که چند شب پیش به سرم زد ببینمش ... و همین چند شب پیش یکی از قشنگ ترین ۳ ساعت عمرم رو گذروندم
این اثر فوق شاهکاره ... چه از نظر فرم ، چه محتوا ... هیچ ایرادی بهش وارد نیست
من فقط میتونم بگم حالا حالا ها مدیون تارکوفسکی ام بابت این لطف بزرگی که به من کرد با این فیلمش