«جو» (تونی کورتیز) و «جری» (جک لمون) دو نوازنده هستند که به تازگی شغل شان را از دست داده اند و وضع مالی شان بسیار خراب است. انها شاهد یک قتل توسط مافیا بوده اند و اکنون مورد تعقیب آنهایند. جو و جری در قالب لباس زنانه به گروهی از نوازندگان زن می پیوندد و به کالیفرنیا می روند، جائیکه خود را «دفنی» و «جوزفین» می نامند. در گروه دختری ساده و زیبا به نام «شوگر» (مریلین مونرو) با دفنی رابطه ای دوستانه شکل می دهد. اما جوزفین عاشق او شده است و با لباس مبدل خود را میلیونری تنها معرفی می کند تا دل شوگر را برباید. میلیونری پیر نیز عاشق دفنی شده است و دست بردارش نیست.
«جو» (تونی کورتیز) و «جری» (جک لمون) دو نوازنده هستند که به تازگی شغل شان را از دست داده اند و وضع مالی شان بسیار خراب است. انها شاهد یک قتل توسط مافیا بوده اند و اکنون مورد تعقیب آنهایند. جو و جری در قالب لباس زنانه به گروهی از نوازندگان زن می پیوندد و به کالیفرنیا می روند، جائیکه خود را «دفنی» و «جوزفین» می نامند. در گروه دختری ساده و زیبا به نام «شوگر» (مریلین مونرو) با دفنی رابطه ای دوستانه شکل می دهد. اما جوزفین عاشق او شده است و با لباس مبدل خود را میلیونری تنها معرفی می کند تا دل شوگر را برباید. میلیونری پیر نیز عاشق دفنی شده است و دست بردارش نیست.
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
نورما جین مورتنسون یا همون مرلین مونرو!
بر خلاف ظاهر زیبا و شادی که داشت توی زندگیش بسیار بدبختی کشید،مادرش دچار بیماری شیزوفرنی بود،در ۹ سالگی به یتیم خونه سپرده شد،و بعد از اون در طوت چندین سال سرپرستیش به چند خونواده سپرده شد،بد بختی فقط همین نبود،تو خونواده دوم بهش تجاوز شد،و این کار تاثیر بسیار بدی روی روح روان او گذاشت بخصوص روی رفتار جنسی او،بشدت احساس نا امنی میکرد.
وقتی بزرگتر شد دمبال پدرش گشت و خواست اونو ببینه،اما پدرش بدلیل اینکه زن داشت ونمیخواست که زنش از داشتن فرزندی از زن دیگر مطلع بشه نخواست اونو ببینه.
بعد ها وقتی نورما بازیگر معروفی شد،پدرش خواست او را ملاقات کند اما این بار او نخواست پدرش را ملاقات کند.
در سن ۱۶ سالگی مجبور به ازدواج با پسر همسایه شد،این ازدواج ۴ سال بیشتر طول نکشید،بعد از جدایی برای در آوردن خرج زندگی تو یه کارخونه اسلحه سازی مشغول به کار شد،اینجا بود که اولین قدم حرفه ای رو بر داشت،یک عکاس ارتش از او عکسی گرفت که روی مجله ارتش چاپ شد.
بعد از اون یه مدل عکاسی حرفه ای شد،کم کم خیلی معروف شد و رنگ موهای خودشو بلوند کرد و نام خودشو مرلین مونرو گذاشت.
اولین فیلمش چگونه میتوان با یک ملیونر ازدواج کرد بود،توی این فیلم بر خلاف انتظار خیلی خوب درخشید.
او در طول زندگیش در ۳۰ فیلم نقش ایفا کرد،اگر چه بسیار معروف شده بود ولی از این امر هیچ راضی نبود و همیشه میگفت : مردان از من چیزی ساختن که من نمیتوانم آن باشم!
طول این سالها چندین ازدواج نا موفق داشت و شایعات زیادی پشت سرش رواج داشت از جمله رابطه با جان اف کندی!
همیشه مدافع حقوق زنان بود اگرچه مکتب فمنیسم درست بعد از مرگ او به وجود آمد.
او برای خودش یه استدیو درست کرد اما هالیوود ازش حمایت نکرد و همیشه میخواست او نقش بلوند احمقو بازی کنه ،مرلین از این نقشای کلیشه ای خسته شده بود و همین درگیریها باعث اخراج او از هالیوود شد.
او به بیماری اختلال دو قطبی دچار شده بود یعنی بعضی وقتها بسیار شاد و بعضی وقتها بسیار غمگین و افسرده بود و همین باعث روی آوردن او به الکل و داروهای آرامبخش شد.
و نهایتا در ۵ اوت ۱۹۶۲ در گذشت،علت مرگش مصرف بیش از حد داروی خواب آور و خودکشی اعلام شد...
واقعا سختی کشید...خیلی دوسش دارم...
فیلم جذابیتی برای من نداشت البته شاید برای بار اول کمی لذت بخش باشد اما فیلمی نیست که چند بار دیدنش بیرزد بلکه با همون بار اول تخلیه می شود و فیلم شما را نمی تواند برای بار دوم نگه دارد.
قطعا جزء بهترین کمدی های استاد هست اما مثل اکثر فیلم های او ساده، روان، سطحی و صرفا شیرین است و فیلم نکته ی خاص عجیب و غریبی ندارد.
کلا بیلی وایلدر فیلمساز زیاد عمیقی نیست و عموما فیلم های در ظاهر شاد و کمدی می سازد که تقریبا دور از پیچیدگی اند.
وابلدر به نظر من سه فیلم خیلی خوب داره که عبارت است از غرامت مضاعف،ایرما خوشگله و انست بولووار.
من مردم!! هیچکس کامل نیست خخخخخخخ
مرلین مونرو نامه معروفی به اینشتین داره که میگه: «فکرش را بکن که اگر من و تو ازدواج کنیم بچه هایمان به زیبایی من و هوش و نبوغ تو. چه محشری می شوند!»
و اینشتین که همیشه به نامه های دریافتی اش پاسخ های عجیب و غریبی می داد این بار هم حاضر جوابی اش گل کرد: «ممنون از این همه لطف و دست و دلبازی خانم. واقعا هم که چه غوغایی می شود. ولی این یک روی سکه است، فکرش را بکنید که اگر قضیه بر عکس شود چه رسوایی بزرگی بر پا می شود!!!»
چیزی که فیلم نامه نویسهای الان باید حالاحالا ها از بیلی وایلدر یاد بگیرن اینه که چطور تمام مدت روی لبه تیغ حرکت میکنه ولی به کمدی مبتزل و سخیف تبدیل نمیشه
مثلا به یاد بیارید صحنه ای رو که شوگر به رختخواب جری میره اگکه الان به یکی از کارگردانهای کمدی ساز هالیوود بدن این صحنه رو با رکیکترین شوخی ها این صحنه رو خراب میکنه ولی وایلدر ازش شاهکاری میسازه که بعد نزدیک شصت سال سخت گیر ترین آدم ها رو هم به خنده میندازه
با افتخار ۱۰/۱۰
کمدی های وایلدر هیچوقت تکراری نمیشن
من ادمی هستم که فیلم سیاه سفید حتی اگه رتبه یک دنیا هم باشه نگاه نمیکنم
اما این فیلم بهترین فیلم کمدی که تو عمرم دیدم
نسبت ب امکانات کمی ک داشتن فیلم خوبیه و داستان جالبی داره و همچنین نسبت ب بعضی فیلم های الان خیلی بهتره . بانو مونرو هم ک مثه همیشه عالین روحش شاد
فیلم خوبی بود ولی the apartment صد برابر این فیلم‌ قشنگ تره اون واقعا معرکس