اوايل قرن ، ويلز جنوبى . « هيو مورگان » ( مك داول ) ، پسركى ۱۲ ساله ، همراه با خانواده اش در دهكدهاى معدنى در دره اى سرسبز و زيبا زندگى مى كند. اما آرامش و خوشبختى خانواده آرام آرام با شدت گرفتن طمع و زورگويى هاى صاحبان معادن از بين مى رود...
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
جان فورد، اسطوره ی تاریخ سینما
نقد شاهکار استاد جان فورد
قصه ی زوال دره و خانواده اما، جان فورد اسیر این فروپاشی نمی شود.
جان فورد هیچ وقت شخصیت هایش را اسیر فقر، شکست و فروپاشی نمی کند، شخصیت جان فوردی شکست را نمی پذیرد بلکه رو به سوی آینده دارد و حتی اسیر گذشته نمی شود.
چیزی که در کل این فیلم تجربه می کنیم و انگار یک دوران را در یک دره همراه با یک خانواده می گذرانیم و ما هم بخشی از این تجربه می شویم و حسش می کنیم: ۱-کار در معدن ذغال سنگ.۲-گرفتن دستمزد.۳-شستشوی بعد از کار، ۴-میز غذا، ۵-تقسیم پول،۶-ازدواج،۷-جشن و پایکوبی، ۸- ورود اعلامیه ای ترسناک(کم شدن دستمزدها)،۹- جر و بحث خانوادگی و انشعاب،۱۰-اعتصاب،۱۱- دشمنان موضع پدر خانواده نسبت به دستمزدها، ۱۲- دیدن یک همسر واقعی، ۱۳- بیماری هیو،۱۴-دیدن یک مادر واقعی و پیر شدن او،۱۵- لانه کردن عشق در قلب دختر خانواده(آنگهاراد)،۱۶- آشتی مردم با پدر خانواده و بازگشت پسران به خانه،۱۷-عشق کشیش(آقای گروفید)،۱۸- دعوت نامه ای برای ایور توسط ملکه،۱۹-ترک کردن دو پسر خانواده برای همیشه،۲۰- شکستن شخصیت زنی گنهکار در کلیسا،۲۱- ازدواج آنگهاراد و تنهایی گروفید،۲۲- اولین روز مدرسه با هیو،۲۳- مرگ ایور و بیوه شدن بورنوین،۲۴-تولد اولین نوه ی خانواده،۲۵- بازگشت آنگهاراد، ۲۶- ورود شایعه ای ترسناک بین مردم و خطابه ی تند کشیش، ۲۷-مرگ پدر خانواده...
انگار جناب فورد از این کار و گرفتن دستمزد، سرود دسته جمعی و میز غذا و.... یک خاطره یا آیین می سازد و در ذهن ما آن را حک می کند و انگار همه چیز حالتی رویاوار دارد چرا که خاطرات بچگی هیو بزرگسال است، اما از زاویه ی دید هیو کوچک به همه چیز نگاه می کند.اما در کنار این دو راوی، گاهی جان فورد با نگاه واقع گرایانه و تند خود وارد لحظاتی از فیلم می شود و خودش جای راوی می نشیند.
زمانی که در پلان آغازین فیلم دوربین جان فورد بیرون می آید ما طراوتی که در روایت هیو از دره شاهدیم را نمی بینیم بلکه دره سوت و کور و آرام شده است و هیو با خاطراتش برای همیشه آنجا را ترک می کند.
جان فورد تماشاگر خود را وارد دره می کند و همچنین از طریق آن ما را وارد خانواده ای می کند و ما را با آیین دره و خانواده آشنا می کند ولی هر چه جلوتر می رویم کم کم از طراوت آن می کاهد( یعنی از وجه رویاوار آن دور می شویم و وارد واقعیت می شویم) و در نهایت چه دره و چه خانواده را فرو می پاشد اما هرگز اسیر این شکست نمی شود و نگاه رو به جلو دارد. جان فورد در تمام فیلم هایش نگاه رو به آینده دارد و هیچگاه اسیر گذشته نیست.
یک تجربه زندگی و زوال ۱۰از۱۰
اخلاق ، سادگی ، شاهکاری بی ادعا
در این فیلم جان فورد سقوط دره را نه با حرف بلکه با تصویر نشان می دهد. در ابتدای فیلم کارگران در بازگشت به خانه آواز می خوانند در انتها چنین نیست در ابتدا کارگران در باجه هنگام گرفتن دستمزدشان می خندند و راضی اند در انتها ناراحت و غمگین و ناخشنود در ابتدا دود دره کمتر است در اواخر فیلم دود سیاهی دره را فراگرفته عروسی پسر بزرگ مورگان را عروسی دخترش با پسر کارخانه دار مقایسه کنید کلیسا هنگام همان عروسی با کلیسای خشنی که به مردم انگ می زند. بماند رفتارها و حرکات بازیگران و از بین رفتن گرمای خانواده و خانه که همه دقیق و حساب شده است. الحق که هیچ دره یی در سینما نه به سبزی این دره است و نه سیاهیش قابل قیاس با این شاهکار فورد بزرگ. اواخر فیلم که دومین باری بود که چشمانم نمناک شد. اولی با داستان توکیو و حالا با دره ی من!
یک فیلم خیلی ساده و میشه گفت در نوعی کیشه ای .....
به نظر من در سال ۲۰۱۵ ارزش دیدن آنچنان نداره و لی در سال ساخت خودش میشه گفت خیلی خوب بوده ...
امتیاز من به این فیلم ۶.۵ است
فکر نکنم واسه یه همچین اسم زیبایی ، بتوان بدتر از این فیلم ساخت.
موسیقیِ متنِ مزخرف این فیلم کله یِ منو ترکوند.
یه همچین فیلم هایی باعث میشن آدم سمت کلاسیک نره.
سَرم رو با دو دست خود از تن جدا میکنم ولی هرگز و هرگز فیلم دیگری از این فیلمساز نخواهم دید.
هنر تعقیب حقیقت است از بی‌راهه :
کدام بازوی خوب، کدام ساعت خوش،
باز پس آرد به من
این دیار را
که از او
خواب‌های من می‌آید و
کوچک‌ترین حرکات من؟
چهار ازچهار...
یک درام فوق العاده
هر چی بخواین داشت این درام خنده گریه شادی غم
یک فیلم واقعا محشر و دیدنی...آدم رو میبره تو فکر و یاد زندگی خودش میندازه...