
«چيلي پالمر» (تراولتا) براي مافيا کار مي کند و کارش هم گرفتن باج از اين و آن و تحويل دادن آن به رئيسش است. اين روزها نيز سعي دارد طلبي را از «هري زيم» (هاکمن)، تهيه کننده ي هاليوودي بگيرد که تهيه کننده ي فيلم هاي ترسناک کم هزينه است. اما «چيلي» تا حدي از «هري» خوشش مي آيد و از محبوبه اش «کارن» (روسو) که پيش تر او را در فيلم هاي رده ي «ب» هيولايي ديده، بيش تر.

شهري در دنياي آينده اي تاريک و آشفته. قصابي (دريفوس) با کشتن شاگردانش و فروش گوشت آنان به مشتريان تأمين معاش مي کند. «لوييزون» (پينون)، دلقک بي کار که تازه استخدام شده، قرار است قرباني جديد او باشد. اما «ژولي» (دونياک)، دختر قصاب به «لوييزون» دل مي بندد و او را از خطر آگاه مي کند...

اسپانيا، سال ۱۵۱۹، «کورتس»، ماجراجوي افسانه اي اسپانيا، اين بار در جست و جوي ال دورادو، شهر گم شده و معدن طلا، راهي سفر شده است. دو شياد حقه باز اما خوش سر و زبان به نام هاي «توليو» و «ميگل» نيز که در واقع کارگران اصطبل هستند، به طور قاچاقي با «کورتس» هم سفر مي شوند.