
جنگ جهانى دوم. »چارلى مديسن« (گارنر)، ناخدا سوم امريكايى كه در انگلستان زندگى آرامى را مىگذارند، با بيوهى انگليسى جوانى به نام »اميلى« (اندروز) آشنا مىشود و با او قرار ازدواج مىگذارد. اما او را به مأموريت خطرناكى مىفرستند به اين اميد كه نخستين فردى كه در اوماهاى نورماندى كشته مىشود يك »سرباز« نيروى دريايى باشد...

«جك ریپر» ژنرال روان پریش ارتش و رئیس یک پایگاه هوایی در امریکاست که در اقدامی خودسرانه تهاجمی هسته ای علیه شوروی به راه می اندازد و رئیس جمهور و سیاستمداران آمریکا پس از آگاهی از این عمل با تجمع در اتاق فرماندهی جنگ ایالات متحده به دنبال راهی برای توقف این حملات می گردند.

باکستر در شرکت بیمهٔ بسیار بزرگی کارمند جزء است. او مجرد است و در آپارتمانی به تنهایی زندگی میکند. بعضی از مدیران میانی شرکت برای این که ساعتی با معشوقهٔ خود خلوت کنند از آپارتمان باکستر استفاده میکنند. باکستر مردی شریف و خجالتی است و هیچ دوست یا معشوقهای ندارد اما عاشق دختر جوانی به نام فرن است...