"ریمی" یک کارآگاه پلیس زن در سال ۲۰۱۶ در می یابد که قادر است از طریق یک رادیو با پدرش که در سال ۱۹۹۶ فوت کرده، صحبت کند. حالا آنها با کمک یکدیگر می خواهند یک پرونده‌ی قتل حل نشده را به سرانجام برسانند، اما این اثر پروانه ای و ارتباط "ریمی" با پدرش عواقب ویران کننده ای بر زمان حال می گذارد...
آخرین قسمت از مجموعه‌ی طولانی Phantasm. داستان در مورد دو مرد به نام های رجی و مایک است که به نیروهای ویژه ملحق می شوند تا شیطان قد بلند را یکبار برای همیشه شکست دهند...
یک نوجوان ۱۶ ساله به نام ژاکوب پورتمن (ایسا باترفیلد) که یک پناه گاه سری در یک جزیره کشف میکند که در آنجا، کودکان غیرعادی که دارای توانایی های خاصی هستند توسط یک زن (اوا گرین) نگهداری می شوند. ژاکوب قصد دارد با کودکان و افراد ساکن در این جزیره آشنا شود ولی متوجه می شود که اتفاقاتی درحال وقوع است که ممکن است برای آنها خطرناک باشد …
دانش آموزانِ مدرسه Canterlot High به یک کمپ تابستانی می روند، جائی که آنها موفق به کشف یک نیروی مرموز و جادویی می شوند...
داستان یک لک لک را روایت می کند که برای یک شرکت اینترنتی کار می کند و نوزاد جابه جا می کند. اما هنگامی که به طور تصادفی باعث به وجود آمدن مشکلی در کارش می شود ، باید قبل از اینکه کسی پی به ماجرا ببرد مشکل را حل نماید. اما…
یک مادر از جان گذشته برای دوباره ارتباط برقرار کردن با دختر آشفته اش، درگیر افسانه‌یِ یک جادوگر شیطانی میشود...
داستان زنی به نام Eleanor (کریستن بل) را دنبال میکند که پس از تصادفی که منجر به مرگش میشود وارد جهان پس از مرگ میشود و Michael مرشدش در این جهان به او می‌گوید برای اینکه افراد بی‌گناهی که به اشتباه در انتظار اعدام بوده‌اند را از مرگ نجات داده، وارد "مکان خوب (بهشت)" شده است. Eleanor می‌فهمد که اشتباهی رخ داده و او را با شخص دیگری اشتباه گرفته‌اند، حالا او در دنیایی گیر کرده که نه کسی خطایی انجام می‌دهد، نه کسی مست میشود و همه با هم خوب هستند. Eleanor مانده است که در دنیای پس از مرگ بماند یا تلاش کند به زندگی عادی‌اش بر روی زمین بازگردد...
کانر (لویس مک دوگان) پسربچه ای است که مشکلات زیادی را تحمل می کند. مادر او (فلیسیتی جونز) در حال دست و پنجه نرم کردن با سرطان است و در مدرسه نیز قلدرها دست از سرش بر نمی دارند. با اینحال یک شب هیولای درختی غول پیکری نزد او می آید و معامله ای را با کانر انجام می دهد که...
گلوریا (آن هتوی) دختری بی بند و بار است که وقتی دوست پسرش از کارهایش خسته شده و او را از آپارتمانش بیرون میکند، مجبور میشود نیویورک را ترک کرده و به زادگاهش بازگردد. زمانی که خبر میرسد یک موجود غول پیکر در حال نابود کردن شهر سئول کره جنوبی است، گلوریا متوجه میشود که به نوعی به این موجود متصل است...