
"جان بنز" دانشمندی که راز کوچک کردن سربازان برای مدتی نامعینی را می داند،توسط "گرنت" مامور سی آی ای از زندان فراری داده می شود.در بین راه موتورسیکلت آنها مورد هجوم قرار می گیرد."بنز" به سر خود ضربه زده تا یک لخته خون در مغزش به وجود آورد."گرنت" ماموریت می یابد به همراه گروهی وارد بدن او شده و لخته را از بین ببرند...

افسانه ای درباره زنگی بزرگ که از طلای خالص و توسط راهبان ساخته شده وجود دارد. این داستان در بازار توسط وایکینگی به نام "رولف" روایت می شود و به گوش فروانروای مسلمان "علی مانوش" که علاقه بسیاری به پیدا کردن زنگ دارد، می رسد، اما "رولف" ادعا می کند جای زنگ را نمی داند و به زادگاه خود می گریزد...