
در آینده ، در اثر استفاده از سلاحهای شیمیایی در بزرگترین جنگ جهانی تغییراتی در جهان بوجود می آید. انسانها زندگی تقریبا نزدیکی با گیاهان سمی و هیولاهای بزرگ دارند و میخواهند آنها را نابود کنند … یکی از پادشاهیها دهکده بادگیر صلحجویی است که شاهزاده ((Nausicaä)) و پدرش حکمرانی میکنند. دهکده به دلیل وزش باد مخالف مسموم نشد ولی دسیسه بزرگی از جانب حکمران همسایه برای شکستن صلح آغاز میشود. هیچکس نمیدونه ((Nausicaä)) نیروی پنهانی دارد که ممکنه جهان را تغییر دهد…

آخرین قسمت مجموعه ( از نظر داستانی ). در حالي که «دارت ويدر» مشغول ساختن يک ستاره ي مرگ جديد و اصلاح شده در مدار سياره ي «اندور» است، «لوک اسکاي واکر» (هميل)، R۲D۲ و C۳PO را با پيغامي براي مذاکره به کاخ «جابا د هات» در سياره ي تاتويين مي فرستد که «هان سولو» (فورد) را اسير کرده است...

لس آنجلس، سال ۲۰۱۹. «ريک دکارد» (فورد)، از اعضاي سابق يک واحد ويژه ي پليس (معروف به تيغ روها) که تخصص در از بین بردن روبات های شبه انسان را دارد. با اصرار و اجبار «سروان برايانت» (والش) مي پذيرد تا گروهي از روبات ها را بيابد و از بين ببرد. اين گروه متشکل از شش روبات است که با ظاهر انساني، با يک سفينه ي فضايي به زمين آمده اند.

«مکس» مامور پلیس سابق، اکنون یک مرد آواره تنهاست که در سرزمین های استرالیا که به بیابانی خشک تبدیل شده سفر میکند. تنها هدف او زنده ماندن است تا اینکه به گروه کوچکی از مردم بی دفاع بر می خورد که توسط یک دسته موتور سوار مورد آزار و اذیت قرار می گیرند و تصمیم می گیرد به آن ها کمک کند...

شورشیان برای گریختن از دشمن خود یعنی امپراتوری گلستیک پایگاه جدیدشان در هوث را ترک می کنند. «شاهزاده لیا»، «هان سولو» و C-۳P۰ فرار می کنند و به یک پایگاه قدیمی و خراب پناه می برند اما بعدا توسط «لرد دارت ویدر» دستگیر می شوند. طی این مدت، «اسکای واکر» و R۲-D۲ از دستورات جدید «بن کنوبی» پیروی می کنند و توسط «یودا» تعلیمات رزمی می بینند. آیا اسکای واکر می تواند دوستان خود را از چنگال لرد سیاه نجات دهد؟

در مرکز کشوري، «منطقه ي» مرموزي پديدار مي شود که به نظر مي رسد نتيجه ي سقوط يک شهاب سنگ يا سفينه هاي فضايي باشد. «استاکر» (کايدانوفسکي) يکي از افرادي که به عنوان راهنماي آدم هاي کنجکاو به منطقه راه يافته تصميم دارد بدون اعتنا به قوانين، در قبال دريافت پول، دو مرد را به آن جا ببرد.

زمان آينده. «نايت رايدر» (گيل)، سردسته ي روان پريش گروهي موتور سيکلت سوار هنگام تعقيب پليس تصادف مي کند و کشته مي شود. «مکس راکاتانسکي» (گيبسن)، مأمور کارآمد پليس با ترغيب رئيسش، «مکافي» (وارد) از استعفا منصرف مي شود و با رفيقش «جيم گوس» (بيسلي) کارشان را شروع مي کنند...