
"اد آوری" معلم و همسری خوب دچار بیماری نادری است. او در بیمارستان بستری شده و طبق نظر پزشکان تنها چند ماه فرصت زندگی دارد. او می پذیرد در یک درمان آزمایشی شرکت کند سپس به طور معجزه آسایی بهبود یافته و به خانه نزد همسر و پسرش بازمی گردد. اما این درمان معجزه آسا تبدیل به کابوسی وحشتناک می شود...

سرخ پوستان کومانچى حمله ور می شوند و بیشتر اعضاى خانواده ى « آرون ادواردز » ( کوى ) را به قتل می رسانند. پس از چندى « ایتان ادواردز » ( وین ) به اتفاق « مارتین پولى » ( هانتر )، پسر جوانى که « ایتان » سالها پیش از چنگ سرخپوستها نجات داده، سرسختانه به جست و جو براى یافتن دختر کوچکتر خانواده « دبى »، ادامه میدهند.

سارق جوانى، « بن هارپر » ( گريوز ) به جرم قتل اعدام مىشود اما به واعظ روان پريش، « هرى پوئل » ( ميچم ) بروز نمىدهد كه پول سرقتى خود را كجا مخفى كرده است. « هرى » نيز پس از آزادى سراغ خانواده ى « هارپر » مىرود و مىكوشد تا از جاى پولها باخبر شود. پسر كوچك خانواده، « جان » ( چاپين ) مىداند كه پدرش پولها را در عروسك خواهرش ( بروس ) مخفى كرده...

کهنه سرباز جنگ "ریک ددیر" یکی از سه معلمی است که برای تدریس در یک دبیرستان استخدام می شود. این اولین تجربه تدریس او است و او باید برای تامین همسر باردارش با خوبی از پس اینکار بر بیاید. اما او به زودی متوجه می شود شایعه هایی که درباره رفتار دانش آموزان مدرسه شنیده حقیقت دارند و...

زوجى پير ( ريو و هيگاشياما ) به توكيو مى آيند تا از پسر پزشكشان « يامامورا » و دخترى ( سوگيمورا ) كه صاحب آرايشگاه است ديدن كنند . آنان به قدرى گرفتارند كه نمى توانند به پدر و مادر خود رسيدگى كنند . تنها كسى كه در توكيو وقت خود را صرف رسيدگى به زوج پير مى كند ، بيوه ى پسر در جنگ كشته شده شان ( هارا ) است...