
کريسمس سال ۱۱۸۳. »هنري دوم« (اوتول)، پادشاه انگلستان و نيمي از فرانسه، ده سالي است که همسرش، »الينور« (هپبرن) را به جرم دخالت در امور مملکتي به برج سالزبري تبعيد کرده است. »هنري« مي خواهد جانشين خود را تعيين کند؛پس »الينور« و سه پسرش، »جفري« (کاسل)، »ريچارد« (هاپکينز) و »جان« (تري) را فرا مي خواند...

"جیمز فردی" فرمانده نیروی دریایی آمریکا دستورات جدید دریافت می کند:با همراهی "دیوید جونز" یک شهروند بریتانیایی،کاپیتان "آندرس" تفنگداری سرسخت و گروهش،"بوریس واسیلوف" متحدی روسی و خدمه زیر دریایی اتمی به قطب شمال رفته و کارکنان یک ایستگاه هواشناسی را که در قله دنیا قرار دارد نجات دهند...

»ستوان بوليت« (مکويين)، کارآگاه پليس سن فرانسيسکو، مأمور محافظت از »جاني راس« (رنلا) عضو سنديکاي تبهکاران مي شود که قرار است عليه هم دستانش شهادت بدهد. »والتر چالمرز« (وون)، معاون دادستان، »بوليت« را تهديد مي کند که اگر »راس« بميرد، او نيز کارش را از دست خواهد داد و خيلي زود »راس« کشته مي شود... شرح فيلم: بوليت از مناديان واقع گرايي خياباني فيلم هاي

در يتيم خانه اي، »آليور توييست« (لستر) را به خاطر درخواست غذاي بيشتر تنبيه مي کنند و به »آقاي ساوئربري« (راسيتر) مي فروشند. اما او فرار مي کند و به لندن مي رود. در آن جا، با »فاگين« (مودي) که سرپرستي تعدادي از بچه هاي جيب بر را به عهده دارد و »داجر« (وايلد) آشنا مي شود...