
داستان مردی را روایت میکند که از طریق امواج رادیویی و برفکهای تلویزیون با مردگان ارتباط برقرار میکند. جانتان ریورس(مایکل کیتون) که پس از مرگ همسرش از طریق واسطهای در مییابد که همسرش قصد برقراری ارتباط با وی را دارد، او سعی میکند از طریق نشانههای صوتی این ارتباط را برقرار کند و در این مسیر به دید دیگری نسبت به مرگ میرسد...

برای ۱۳ تابستان متوالی، تیموتی ترادول آمریکایی به کاتمائی در شبه جزیره آلاسکا نقل مکان کرد تا به بهانه مطالعه و محافظت از آنها در میان خرس های گریزلی زندگی کند. در سال ۲۰۰۳، وی و دوست دخترش امی هاگنارد به طرزی غیر منتظره توسط یک خرس مورد حمله قرار گرفته و خورده شدند. ورنر هرزوگ به نحوی به بیش از یکصد ساعت از فیلمهای گرفته شده توسط تیموتی دست یافت و آنها را در این مستند که نشان دهنده زندگی و مرگ تیموتی ترادول بود را منتشر کرد.

یوری اورلوو (نیکلاس کیج) یک دلال اسلحه است. او کارش را با فروختن اسلحه به اوباش خیابانی شروع می کند و بعد از گذشت ۱۰ سال، با یک فرمانده ارتشی افریقایی قرارداد فروش سلاح می بندد. از طرفی یک مامور پلیس بین الملل نیز او را تعقیب می کند و در این بین او میان وسوسههای نفسانی برای ادامه به این تجارت و عذاب وجدان بخاطر این تجارت کثیف، می ماند.

سه سال از آغاز جنگ کلونها گذشته است و شوالی های «جدای»، «ابی وان کنوبی» و «آناکین اسکای واکر» بسختی جنگیده اند. «آنا کین» (کریستین) که به طور پنهانی با «سناتور پادمه» (ناتالی پورتمن) ازدواج کرده، از ترس از دست دادن او و تحت فشار «صدراعظم پالپاتاین» (مک دیر مید) و دوستی کنوبی (ایوان مک گریگور) تصمیم می گیرد به نیروی تاریکی بپیوندد...