او که برای مشتریانش به نام داگمار شناخته می شود، یک دختر باکلاس سوئدی در کپنهاگ است. پس از دو سال، او آماده است تا کار را ترک کند، و ما او را دنبال می کنیم که امیدوار است آخرین روز او در تجارت باشد.
"آندرس" با پایان یافتن ازدواجش و انزوای احساسی اش، با زوجی که دچار مشکلات روحی و روانی هستند آشنا می شود. در این حین او با "آنا" که در غم از دست دادن همسر و پسرش قرار دارد آشنا می شود. آن دو عاشق هم می شوند، اما...
سه بازگیر برای بازجویی احضار می شوند. آنها با اتهامات مبهم قاضی روبرو می شوند. بازجویی قاضی بسیار خشن و بی رحمانه بوده، آنها را تحقیر کرده و اعتماد به نفسشان را متزلزل می کند...
فیلم بر اساس کتابی به قلم برنده جایزه نوبل "ایویند جانسون" ساخته شده و داستان پسری را روایت می کند که در خلال جنگ جهانی اول در مناطق روستایی سوئد زندگی می کند...
«اليزابت فوگلر» (اولمان) بازيگري است که ناگهان تصميم مي گيرد سکوت اختيار کند تا ظاهرا ديگر مجبور نباشد در زندگي »نقش« بازي کند و دروغ بگويد. اما «آلما» (آندرسون) پرستاري که مأمور مراقبت رواني او در ويلايي ساحلي شده، ظاهرا زني متفاوت و اميدوار به زندگي است.
در سال ۱۸۹۰،"پونتوس" نویسنده ای گرسنه در خیابانهای کریستیانا به امید یافتن عشق و فرصتی برای چاپ کارش سرگردان است.اما تمام چیزی که می بیند رنج و شکست است در حالیکه احساسش نسبت به واقعیت به مرور رنگ می بازد...