این فیلم به درام روان و زیباست که داستانپردازی خوبی داره و بنظرم بهترین درام امسال بود من که از دیدنش لذت بردم
9
arefeh.rabbani
۹ سال پیش
محض رضای خدا یه نظر راجع به فیلم هم بدین بد نیست ......
8
Forouq
۹ سال پیش
به نظر من فیلم بسیار پرمعنایی بود. هر چند کند می گذشت اما اثر گذار بود. شاید برای نوجوانان و برخی جوانان مناسب نباشه ، اما برای بزرگترها بسیار عالی هست.
احتمال اسپویل ...
۴۵ سال نام بسیار برازنده ای برای فیلم بود. چرا که با دیدنش به این نتیجه می رسید: ۴۵ سال عشق وفادارانه یا ۴۵ سال خیانت؟ زن با تصور اینکه ۴۵ سال زندگی آرام و وفادارانه ای داشته در آستانه تدارک جشن سالگرد ازدواجشان است در حالیکه در کمتر از یک هفته متوجه می شود در طول تمام این سالها زن دیگری صاحب قلب شوهرش بوده است. و این ضربه ای است که نه ناگهانی، که به آرام آرام فرود می آید و ضربه نهایی زمانی است که اسلاید ها را می بیند. او در تمام این ۴۵ سال رقیبی داشته که حتی در قید حیات نبوده اما بسیار قوی عمل کرده. در سکانس عشق بازی زن و مرد، زمانی که زن از مرد میخواهد چشمانش را باز کند، نکته ای عمیق نهفته است. در سکانسی که نیمه شب زن بیدار می شود و شوهرش را در انبار زیرشیروانی می یابد درحالیکه در انبار هم بسته است، نکته عمیق دیگری است و در سکانسی که زن اسلایدها را مشاهده میکند و تشابه چهره زن و معشوقه سابق مرد و همچنین بارداری وی را نشان می دهد، در نگاه عمیق زن میتوان به آنچه در دلش و در فکرش می گذرد کاملا پی برد. و از اینجا ببینده باید منتظر آن صحنه ای باشد که در دقیقه آخر فیلم اتفاق افتاد. و حال اینکه زن در جایی مرد را رها می کند که مرد اکنون و در این موقعیت و سن و سال، بیش از هر زمان دیگری به وی احساس نیاز دارد.
8
darkheart00100
۹ سال پیش
این فیلم اقتباسی ست از یک داستان کوتاه که بسیار هم داستان فنی و فوق العاده ای ست. داستانی از دیوید کنستانتین با ترجمه ندا شاه قاسمی که من در مجله داستان همشهری خوندمش و داستان با من کاری کرد که کتابهای روی دست رو زمین گذاشتم و نشستم دوبار از روی داستان نوشتم. اگر دنبال داستان بودید توی شماره شصت و سوم ماهنامه داستان(همشهری) بهمن ماه نود و چهار توی صفحه صد و سینزده پیداش کنید.
7
hassan khakpour
۹ سال پیش
بعضی بازیگرا در سنین پیری عجب پتاسیلی دارن هم در قسمت درام فیلم هم در صحنه های عشقولانه ی فیلم ... فیلمو که میدیدم مدام یاد فیلم عشق اثر هانکه میافتادم با اینکه ربطی به هم ندارن و فقط شخصیت دو فیلم سن بالا هستن ... اما با اینکه ظاهرا فیلم عشق طرفدارای بیشتری داره اما من از فیلم بیشتر خوشم اومد ... عکس العمل زن در صحنه ی آخر فیلم جالب بود و مخاطب را عمیقا به فکر فرو میبرد
7
rezahemati.4987
۹ سال پیش
فیلمی با ریتم به شدت کند و کسل کننده که فقط یک صحنه خوبی دارد وان هم سکانس اخر فیلم در تالار است بقیه فیلم ....منتقدان پیر شده ی سینما با این فیلم لذت می برند .
7
yacshahi
۸ سال پیش
سینما که فقط نباید مدام در حال پیچ و تاب خوردنو داستان گویی و شخصیت پردازی باشد . گاهی در سینما ، رفتار های ریز انسانی مهمتر از خود داستان است . در اینجور فیلمها ، اساس ، انتخاب است . تصمیم است .
و بازیگر زن اول فیلم تا حدودی خوب توانسته اکنون بلاتکلیف زندگی خویش را بازی کند . و حالا بعد از چهل و پنج سال زندگی مشترک نمیداند که آیا انتخابش راست بوده یا غلط . و اگر غلط بوده،الان ، چه میشود کرد با این دروغ . با خودش در کلنجار است که من پیرزن حالا چکار کنم . در تکاپوی رفتن و ماندن است . و این ندانستن را بازی میکند . اصلن تمام فیلم نمایش این ندانستگی ست .
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
یکی اسپویل کنه ببینیم خوبه یا نه
این فیلم به درام روان و زیباست که داستانپردازی خوبی داره و بنظرم بهترین درام امسال بود من که از دیدنش لذت بردم
محض رضای خدا یه نظر راجع به فیلم هم بدین بد نیست ......
به نظر من فیلم بسیار پرمعنایی بود. هر چند کند می گذشت اما اثر گذار بود. شاید برای نوجوانان و برخی جوانان مناسب نباشه ، اما برای بزرگترها بسیار عالی هست.
احتمال اسپویل ...
۴۵ سال نام بسیار برازنده ای برای فیلم بود. چرا که با دیدنش به این نتیجه می رسید: ۴۵ سال عشق وفادارانه یا ۴۵ سال خیانت؟
زن با تصور اینکه ۴۵ سال زندگی آرام و وفادارانه ای داشته در آستانه تدارک جشن سالگرد ازدواجشان است در حالیکه در کمتر از یک هفته متوجه می شود در طول تمام این سالها زن دیگری صاحب قلب شوهرش بوده است. و این ضربه ای است که نه ناگهانی، که به آرام آرام فرود می آید و ضربه نهایی زمانی است که اسلاید ها را می بیند. او در تمام این ۴۵ سال رقیبی داشته که حتی در قید حیات نبوده اما بسیار قوی عمل کرده. در سکانس عشق بازی زن و مرد، زمانی که زن از مرد میخواهد چشمانش را باز کند، نکته ای عمیق نهفته است. در سکانسی که نیمه شب زن بیدار می شود و شوهرش را در انبار زیرشیروانی می یابد درحالیکه در انبار هم بسته است، نکته عمیق دیگری است و در سکانسی که زن اسلایدها را مشاهده میکند و تشابه چهره زن و معشوقه سابق مرد و همچنین بارداری وی را نشان می دهد، در نگاه عمیق زن میتوان به آنچه در دلش و در فکرش می گذرد کاملا پی برد. و از اینجا ببینده باید منتظر آن صحنه ای باشد که در دقیقه آخر فیلم اتفاق افتاد. و حال اینکه زن در جایی مرد را رها می کند که مرد اکنون و در این موقعیت و سن و سال، بیش از هر زمان دیگری به وی احساس نیاز دارد.
این فیلم اقتباسی ست از یک داستان کوتاه که بسیار هم داستان فنی و فوق العاده ای ست. داستانی از دیوید کنستانتین با ترجمه ندا شاه قاسمی که من در مجله داستان همشهری خوندمش و داستان با من کاری کرد که کتابهای روی دست رو زمین گذاشتم و نشستم دوبار از روی داستان نوشتم.
اگر دنبال داستان بودید توی شماره شصت و سوم ماهنامه داستان(همشهری) بهمن ماه نود و چهار
توی صفحه صد و سینزده پیداش کنید.
بعضی بازیگرا در سنین پیری عجب پتاسیلی دارن هم در قسمت درام فیلم هم در صحنه های عشقولانه ی فیلم ... فیلمو که میدیدم مدام یاد فیلم عشق اثر هانکه میافتادم با اینکه ربطی به هم ندارن و فقط شخصیت دو فیلم سن بالا هستن ... اما با اینکه ظاهرا فیلم عشق طرفدارای بیشتری داره اما من از فیلم بیشتر خوشم اومد ... عکس العمل زن در صحنه ی آخر فیلم جالب بود و مخاطب را عمیقا به فکر فرو میبرد
فیلمی با ریتم به شدت کند و کسل کننده که فقط یک صحنه خوبی دارد وان هم سکانس اخر فیلم در تالار است بقیه فیلم ....منتقدان پیر شده ی سینما با این فیلم لذت می برند .
سینما که فقط نباید مدام در حال پیچ و تاب خوردنو داستان گویی و شخصیت پردازی باشد .
گاهی در سینما ، رفتار های ریز انسانی مهمتر از خود داستان است .
در اینجور فیلمها ، اساس ، انتخاب است . تصمیم است .
و بازیگر زن اول فیلم تا حدودی خوب توانسته اکنون بلاتکلیف زندگی خویش را بازی کند .
و حالا بعد از چهل و پنج سال زندگی مشترک نمیداند که آیا انتخابش راست بوده یا غلط .
و اگر غلط بوده،الان ، چه میشود کرد با این دروغ . با خودش در کلنجار است که من پیرزن حالا چکار کنم .
در تکاپوی رفتن و ماندن است . و این ندانستن را بازی میکند .
اصلن تمام فیلم نمایش این ندانستگی ست .