داستان آخرین ماه های زندگی «جسی جیمز» (براد پیت)، یاغی سنگدل و بیرحم، از زمان ملاقات با «رابرت فورد»، پسری ۱۹ ساله که جسی تبدیل به اسطوره او شده بود، تا زمانی که توسط همین پسر ۱۹ ساله کشته شد.
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
بازی عالی تمام بازیگران به کنار .کارگردانی عالی به کنار . دکوپاژها و میزانسن مینیمال و طبیعی به کنار ..
بیایید به یک قاب ...
صحنه یفهمیدن و شوکه شدنهمسرجسی ، در اوج اجرای یک نمایش است . . .
فوق العاده . عااالی . درخشان .
فقط موقع جسی جسی گفتن نگاه بکنید به چشم هایش .
جسی . جسی . برگرد . اوه . برگرد .
وقتی که با استیصال تمام برمیگردد و از باب میپرسد که : باب تو اینکار رو کردی؟؟؟؟
بازیگر چقدر باید این سه چهار جمله را خوب بیان کرده و بازی کند که من مخاطبی که هیچ
همزاد پنداری نمیکنم با جسی جیمز ، چشمانم پر شود .
مردم با شخصیتی که دوست دارند زندگی میکنند
اگه مردمو یه تیکه صرفا مغز تعریف کنیم ! خب طبیعیه نبود جسی به زندگیشون کمک میکرد ، این درحالیه که خب برای خیلیا اون زمان جسی یه قهرمان بود ،
حالا چرا جسی جیمز قهرمان بود و باب فورد یک شخصیت منفور؟
اگه جوابتون اینه که باب جسی رو از پشت زد و ترسو بوده منم شما رو به گفته فرانک داداش جسی ارجاع میدم که به باب هشدار داد : نذار باهات تنها بشه یا به پشتت! در طول فیلم هم دیدیم که جسی از پشت میزنه ... جسی بچه هارو میزنه ... آدم های مظلومو میکشه (تو قطار)
ولی واقعا چی میشه که جسی محبوب میشه؟ اینکه این داستان واقعی هم هست! این سوالو پرررنگتر میکنه!
هر فرهنگ برای خودش یه مجموعه ای از ارزش هارو داروه و یه مجموعه ای از ضد ارزش ها ! و برای هر آدم یه ترازو هست اگه شما یه آدمی باشید که کفه ارزش هاتون خیلی بچربه شدیدا محبود میشید مثل جسی و اگه فقط ضد ارزش دارید میشید باب
تو قرن ۱۹ یعنی آغاز بانک داری همه افراد آرزوی زدن بانکو داشتن ولی جرعتشو نداشتن و زدن بانک اون موقع یه کار باحال و هیجان انگیز بود همینطور زدن قطار و کارای جسی !
شاید واسه ما آدمای امروزی اون ارزش ها شده باشن ضد ارزش ولی خب مطمئنا صد سال دیگه همه از خودشون میپرسن چرا جوکر محبوب تر از بتمن بوده؟
برت پیت = خدای بازیگری
۱۰ از ۱۰
بسیار کسل کننده و ملال آور و قاتل وقت. به هیچ عنوان ارزش دان نداره
عجب فیلمی بود
شاهکار کلمه بسیار کمیه برای این فیلم. کارگردانی، بازیگری،فیلمبرداری، صدابرداری و همه فیلم شاهکار بع تمام معنا. صدبار دیدمش هر روز وسوسه میشم ببینم ولی به خودم میگم مگه چندبار باید یه فیلم رودید؟! عشق یه جوان به یک یاغی بنامجسی جیمز که در پایان هر دو درگیر هم میشن. در سکانس پایانی جسی غلافشو با دو شش لول باز میکنه، خودش در حالی که میدونه از پشت امکان داره زده بشه رو چهار پایه میره تا به بهانه پاک کردن یک قاب عکس تخمین بزنه که آیا رابرت بهش شلیک میکنه یا نه؟ جسی پر شده بود از حس تضاد عشق و خیانت.
مزخرف