روايت هشت قصه: «خورشيد از وراي باران»، «باغ هلو»، «کولاک»، «تونل»، «کلاغ ها»، «کوه فيجي در هاله اي سرخ»، «شيطان گريان» و «دهکده ي آسياب هاي بادي».
روايت هشت قصه: «خورشيد از وراي باران»، «باغ هلو»، «کولاک»، «تونل»، «کلاغ ها»، «کوه فيجي در هاله اي سرخ»، «شيطان گريان» و «دهکده ي آسياب هاي بادي».
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
کوروساوای کبیر... هنگامی که داستان را به دور می‌اندازد!
فیلمیست شاعرانه که به صورت اپیزودیک ما را درون رویاهای شخصی کوروساوا می‌برد...
میزانسن‌ها و ترکیب‌بندی‌ها همان‌هاست که در آثار قبلی او می‌توان دید: وسواسی، دقیق، با استفاده‌ی درست از نور و رنگ...
بازی بازیگران خوب است مثل همیشه که کوروساوا از آن‌ها بازی می‌گیرد.
موسیقی نیمه سنتی و نیمه مدرن دل را می‌برد.
و همه و همه کاری می‌کند که هر لحظه بیشتر در فضای «رویاها» فرو برویم... و اگر هم برای آن‌ها نقطه‌ی اتصال و نخ تسبیحی قائل نشویم (که قطعن این‌طور نیست، و ارتباطی محکم میان این رویاهاست)... باز هم حداقل از ۸ فیلم کوتاه لذت ببریم!
اما خلأای در این فیلم حس می‌شود که شاید ایراد نباشد... اما فیلم را از سطح کوروساوا کمی پایین تر می‌آورد...
داستانی وجود ندارد! (حتا گاهی در خود اپیزودها!)
این برای کوروساوا که یک عمر فیلم‌نامه‌هایش قوی‌تر از فیلم‌هایش بوده‌اند، عجیب است. و این فیلم به همین خاطر متفاوت‌ترین فیلم اوست!
آخر چه می توان گفت ! مگر میشود رویاها را توصیف یا تعریف کرد ...
کوروساوا در این فیلم خشت به خشت رویاهایش را بنا کرده ، خودش به تنهایی نقاشی شان کرده ...
در این خوابی که کوروساوا دیده شاهد رویایی ۸ طبقه هستیم ،رویاهایی که بعضی هایشان کم از کابوس ندارند :
طبقه اول : افتاب در باران
داستان پسر بچه ای که پا به لغزش گذاشته و میوه ممنوعه را میخورد و در ادامه پشیمانی که دیگر سودی ندارد ...
طبقه دوم : باغ هلو
سری داستان قبلی پسربچه و روایت خیالی شیرین از دخترکی که به واسطه اش به مهمانی شکوفه ها راه پیدا میکند
طبقه سوم : کولاک
مردانی که در برف گرفتار سرما(مرگ)شده اند و تلاشی که برای بقا و دیدن دوباره خورشید (زندگی) میکنند
طبقه چهارم : تونل
پدر و مادرم در انتظارم هستند! روایت سربازی که مرگ دردستان فرمانده اش را کتمان میکند و این جمله را تکرار میکند
طبقه پنجم : کلاغ ها
جوانی را به تصویر میکشد که درهنگام تماشای نقاشی از ونگوگ وارد دنیای داخل ان تابلو شده و با خود ونگوگ ملاقات میکند ، ونگوگی که نقشش را کسی بازی نمیکند جز ، مارتین اسکورسیزی !!!
طبقه ششم : طغیان کوه فوجی
دو مرد و یک زن و دو فرزند خردسال که درجریان انفجار پایگاه اتمی در پی فرار از آخرالزمان هستند
طبقه هفتم :جن گریان
خفت و خاری زندگی جن های تک شاخی رانشان می دهد که زمانی انسان بوده اند! و بی ربط به رویای پیشین نیست
و در انتها سقف رویاها ، نهایت خواب ها ...
طبقه هشتم : دهکده ی اسیاب های آبی
داستان گذرِ مسافری از دهکده ی اسیاب های ابی و برخوردش با پیرمردی صد و سه ساله .....
وجود رابطه ای زنجیروار که بین این هشت رویا وجود دارد حاوی پیام هایی است که بایستی دانه به دانه همچون خواب تعبیر شوند، در طول فیلم به دلیل ترکیب بندی و البته رنگ هایی که کوروساوا به تصویرش زده واقعا گویی که در حال تجربه یک رویا هستیم
فقط میتوان گفت کوروساوا همچون پرده ای که در باد رها شده رویاهایش را رقصانده است ...
باز هم کوروساوا و باز هم شاهکار.
این فیلم به خصوصی ترین فیلم کوروساوا مشهور است و این هنرمند بزرگ در این اثر توانسته به شایستگی رویاهاش رو به شکل گیرا و نمادین بیان کنه, درک عمیق فیلم هم البته بستگی به میزان اطلاعات فردی از تاریخ و فرهنگ ژاپن داره.بهترین اپیزود به نظر بنده «تونل»و «کلاغ ها»ست که در کلاغ ها شاهد بازیه زیبای مارتین اسکورسیزی نیز هستیم که همکاریه جالبی با کوروساوا انجام داده, و در تونل شاهد انتقاد کوروساوا از جنگ و نگاهی جالب به وجدان فرماندهان و یا عاملین جنگ هستیم.دوستان این فیلم به مانند دیگر (اغلب)آثار این کارگردان عامه پسند نیست,و نیاز به تفکر و تمرکز بر مفاهیم و رویاهای زیبای کوروساوا احساس میشه.
رویاها فوق العادست.در عین بی داستانی جذابیت و کشش عمیقی داره.پر از مفاهیم قوی که با سادگی و زیبایی هر چه تمام تر بیان میشه.
نکته ای که برای من حایز اهمیت فراوونه اینه که این فیلم با وجود عمق مطالبش می تونه از هر نوع سلیقه ای را جذب خودش بکنه و مثل فیلم های روشن فکرانه ای که همه چیز را در رخوت و سکوت منفی می دونن نیست.
تمامی ایپزود ها عالین.از اپیزود اول که رشد انسان را نشون میده که باید برای بودن بلند بشه و تنها قدم به جاده بزاره تا «کولاک» که نفی ناامیدی و همینطور غفلــــت هست تا «تونل»که در نفی جنگ و در کنایه به سردرمدارانش هست که جدا از خرابی مردم و خانواده ها برای خودشون هم سلب آرامش به همراه داره تا کوه فوجی که کابوس کوروساوا بوده راجع به حماقت و پستی بشر و همینطور اپیزود «جن گریان»که اون هم نشون میده انسان تا چه اندازه می تونه پست و حقیر باشه...
اما اوج فیلم و بهترین اپیزود به نظرم اپیزود آخر هست.در هر دو اپیزود قبل از « دهکده ی اسیاب های آبی»شاهد این هستیم که فرجام بشر چه قـــدر می تونه بد و پست باشه و تلنگر تلخیه اما رویاها قصد می کنه که با امیدواری تموم بشه و بیننده اش را به بودن و زندگی کردن در صلح و صفا و بیداری اندیشه دعوت کنه... حاصل اون دهکده ی اسیاب های آبی همون مدینه فاضله هست در اوج مهربانی و صمیمیت و به دور از مدرنیته. اپیزود آخر زیبا ترین بخش فیلم چه از نظر غنای معنا و چه از نظر غنای تصویر هست که نشون میده اگر بخواهیم می تونیم دنیا را هم مثل همون نقاشی های زیبای ون گوگ بکنیم. با خواستن و زحمت کشیدن...زندگی سخت نیستــــــ
انسان در مانده میماند که کدام فیلم کوروساوا شاهکارتر و خارق العاده تر است؟
بدون حتی یک اثر ضعیف.....
درود بر روح پاک و هنرمندش
از بین فیلمهای کوروساوا به نظرم ۴ تاش شاهکاره این فیلم یکی از اوناست.
این فیلم به همراه هفت سامورایی، راشومون، درسو اوزالا از بهترینهای استاد سینمای جهان میباشد.
در طول فیلم داشتم لذت می بردم ولی نمیدونم از چی!!!!!نامفهوم بود برام یه حس غریبی داشت شاید کوروساوا جدا از مفاهیم فلسفی موجود،میخواسته همین حسو منتقل کنه
فیلم خوبی بود و خیلی نکات زیبایی داشت.