داستان فیلم دربارهی دوازده مرد در هیات منصفه یک دادگاه است که در زمان تنفس و قبل از اخذ رای نهایی دورهم جمع میشوند. همه اعضا معتقدند که مظنون گناهکار است. او یک پسر هجده سالهاست که گمان میرود پدر خود را به قتل رسانده. یکی از اعضای هیات منصفه بهنام «دیوید» با رای گناهکار بودن موافق نیست و شکهایی دارد باتوجه به اینکه تمام حقایق اثبات میکند که فرد مظنون گناهکار است، اعضا کنجکاو میشوند که چگونه دیوید دراین مورد مشکوک است و او دلایل خود را توضیح میدهد…
داستان فیلم دربارهی دوازده مرد در هیات منصفه یک دادگاه است که در زمان تنفس و قبل از اخذ رای نهایی دورهم جمع میشوند. همه اعضا معتقدند که مظنون گناهکار است. او یک پسر هجده سالهاست که گمان میرود پدر خود را به قتل رسانده. یکی از اعضای هیات منصفه بهنام «دیوید» با رای گناهکار بودن موافق نیست و شکهایی دارد باتوجه به اینکه تمام حقایق اثبات میکند که فرد مظنون گناهکار است، اعضا کنجکاو میشوند که چگونه دیوید دراین مورد مشکوک است و او دلایل خود را توضیح میدهد…
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
نقد فیلم
با وجود اینکه تقریبا تمام این فیلم در لوکیشنی ثابت اجرا شده است اما در مدت یک ساعت و نیمی که مدت آن است شما اصلا خسته نمی شوید و این کار سختی بوده که کارگردان از پس آن برآمده است و حالا این چندین دلیل می تواند داشته باشد.اما قبل از آن باید گفت این فیلم یک درام دادگاهی با پس زمینه ی جنایی است کههیئت منصفه در آن سعی می کند گناهکاری یا بی گناهی فردی متهم شده را مشخص کندد.اما در پس این درام اتفاق جالبی می افتد به مرور تمام شخصیت ه به نحوی به رای آغازین خود شک می کنند اما چگونه؟
همه ی آن ها به وجهی با درون خودشان مبارزه می کنند و چیزی(منظورم تعصبی یا عقده ای یا لجاجتی یا خصلتی دیگر در خود) رو در خود نابود می کنند و به این دلیل به تصمیم درستی می رسند. پس فیلم به نحوی به بهانه ی آن قتل اغاز می شود اما به مرور در پس زمینه می شود دید که فیلم در باره ی هر یک از دوازده نفر درون اتاق است تا خود را به نحوی واکاوی کنند.
مثل همیشه مرشدی یا قهرمانی وجود دارد که فساد نشدنی است و وجدان بقیه را به مرور تکان می دهد.خود دیویس اصلا زیاد مطمئن نیست بلکه صرفا مشکوک است و خود او هم به مرور در بقیه شک عقلانی می اندازد. او مسئله ای که برای همه ساده به نظر می رسد را پیچیده می کند.در آغاز دو نفر هستند که صرفا درباره ی شغلشان بحث می کنند و نسبت به این موضوع بی میلند اما با سماجت دیویس متوجه می شوند که زندگی اون پسر مهم تر است و رای آن ها قضاوت برای مرگ یا زندگی آن پسر می کند.
فردی هست(کسی که دارای عینک است) به شدت معقولانه صحبت می کند غرور به عقل خود دارد اما در دو جا این تعصبش را می شکنند یکبار وقتی دیویس به او نشان می دهد که چطور تحت فشار حتی شما هم فراموش میکنید و بار دیگر پیرمرد نکته سنج مسئله عینک را پیش می کشد که دیگر اینجا تسلیم می شود.می شود گفت که با منطق، منطق او را زیر سوال می برد.
پیرمردی لجوج وجود دارد که مدام بدون هیچ دلیلی خود را حق می داند و بقیه را نکوهش می کند اما در پلانی فوقلعاده زمانی که همه از او کنار می کشند او فرو می پاشد و از خود شرمنده می شود و از آن جا به بعد جایی برای شک باز می شود..
و مردی که پسر ۲۲ ساله اش از خانه فرار کرده و همچنین بسیار زودرنج و متعصب و خشمگین است زمانی که به سختگیری که به پسرش کرده بود و آ ن را فراری داده بود لحظه ای می اندیشد تسلیم می شود و می فهمد که از روی عقده ی پسر سرکش خودش دارد چنین تصمیمی را می گیرد و این جا یکی از زیبا ترین لحظات این فیلم است که با دیدن عکس پسرش متوجه می شود.
مصر بودن دیویس بقیه را به فکر می اندازد و انها را بیدار می کند که الان به منفعت شخصی خود نیندیشند. این سه نکته بالا یعنی مضمون سینمایی که کارگردان در دل درام در آورده است.تقریبا تمام کاراکتر های فیلم کنشگرند و تاثیر گزار و هیچ کدام اضافه نیستند و در جریان قصه مفیدند و تقریبا همه ی آن ها هم شناخته می شوند.اما بعضی از شخصیت ها که زود تسلیم می شوند به نظرم به خوبی یقیه خوب شخصیت نمی شوند و کمی منفعلانه عمل می کنند.
نکاتی جالب درباره فیلم « ۱۲ مرد خشمگین » :
۱۲ مرد خشمگین در سال ۲۰۰۸ از طرف بنیاد فیلم آمریکا به عنوان دومین فیلم دادگاهی تاریخ سینما برگزیده شد!
سیدنی لومت بعد از اتمام ساخت فیلمبازیگرانش را در یک اتاق جمع کرد و آنها را وادار کرد تا دیالوگهایشان را بدون مکث بازگو کنند! ظاهرا دلیل این امر این بود که وی می خواسته بازیگرانش موقعیت شخصیت هایشان را با جان و دل حس کنند!.
هنری فوندا به دلیل آنکه فکر می کرد این فیلم می تواند فروش خوبی داشته باشد، تصمیم گرفت تا تهیه کنندگی آن را برعهده بگیرد و همینطور هم شد. اما بعد از اکران فیلم و مشاهده عدم استقبال تماشاگران از کار خود به شدت پشیمان شد.
بازیگران در ۱۲ مرد خشمگین نامی ندارند و از ابتدا تا به انتها آنها را براساس شماره ایی که دارند صدا می کنند!. در این بین تنها هنری فوندا و جوزف سویینی هستند که در لحظاتی تماشاگران را آگاه می کنند که نامشان به ترتیب دیویس و مک کاردل است.
فوندا هرگز عادت نداشت تا خودش را بر روی پرده سینما ببیند برای همین از تماشای فیلم به همراه عوامل ،پیش از اکران عمومی انصراف داد اما بعداً به سیدنی لومت گفته بود : سیدنی این فیلم آخرشه!
بودجه ساخت فیلم تنها ۳۵۰ هزار دلار بوده.
شاید باور نکنید اما این فیلم ۲۱ روزه ساخته شده است!
فیلم در ۳ رشته کاندید اسکار شد که همه را به فیلم « پلی بر روی رودخانه کوای » باخت.
در کل فیلم در ۳۶۵ شات برداشت شد
اگرچه ۱۲ مرد خشمگیندر گیشه موفق نبود و حتی نتوانست سرمایه هنری فوندا را بازگرداند ، اما فوندا همواره با احترام از این فیلم یاد کرد و همیشه گفت که ۱۲ مرد خشمگین بهترین فیلمی بوده که تهیه کرده است.
نظر منتقدان:
راجر ایبرت : دلیل تماشای « ۱۲ مرد خشمگین » کشمشکش های شخصیت ها ، دیالوگ و بازیگری است.
دن جاردین : محکم و استوار، یک هنر جامعه شناسی دقیق!
خوش به حال بعضی ها که برای بار اول این فیلم رو میبینن .
بنظر من باید اسم این فیلم رو میذاشتن ۱۳ مرد عصبانی
چون انقدر بیننده رو هم در جریان فیلم قاطی میکنه که بعنوان نفر سیزدهم هم خودش اظهار نظر میکنه و خودشو درگیر ماجرا میکنه
لومت (کارگردان فیلم): هر چه فیلم جلوتر می رفت می خواستم اتاق آنان را کوچکتر و کوچکتر نشان دهم. این امر بدان معنا بود که با پیشرفت فیلم باید به دنبال عدسی های بزرگ تری می رفتم. ما با دامنه ی معمولی شروع کردیم و به تدریج عدسی های بزرگ و بزرگ تری به کار گرفتیم تا پس زمینه نزدیک تر به نظر آید علاوه بر آن در یک سوم اول فیلم دوربین کمی بالاتر از چشم انسان است. در یک سوم بعدی دوربین را تا سطح تراز چشم پایین آوردیم و در یک سوم پایانی فیلم آن را زیر تراز چشم قرار دادیم تا به بالا نگاه کند به این ترتیب در بخش های پایانی فیلم سقف اتاق هم دیده میشود در واقع به نظر میرسید که دیوار ها به هم نزدیک تر میشوند و گویی سقف هم کوتاه تر شده است. حس فشار محیط و اضطراب ناشی از آن در برانگیختن تنش صحنه های پایانی فیلم تاثیر بسزایی داشت.
فقط فقط فقط صحنه ی کوبیدن چاقو روی میز
یه شاهکار...
شاهکاری که نه میلیون ها دلار صرف جلوه های ویژه اش کردن ، نه اینکه کلی هزینه واسه سکانس های کامپیوتری!
داستان فیلم از اول تا آخر فیلم تو یه اتاق میگذره و فقط و فقط شاهکار نویسندگی و داستان جذابش هست که شمارو برای دیدن این فیلم میخکوب میکنه!
پیشنهاد میکنم حتما ببینید!
۹ از ۱۰
یکی از اون ۱۲ نفر خیلی جالب بود
شبیه خیلی از ایرانیا
هر دم به نسیمی...