
سال ۱۹۴۳. «ژنرال جرج پاتن» (اسکات) براي سرپرستي واحدهاي امريکايي در شمال افريقا به تونس اعزام مي شود. خيلي زود «پاتن» با کمک «ژنرال برادلي» (مالدن) به پيروزي چشم گيري بر «فيلد مارشال رومل» (فولگر) دست پيدا مي کند، به طوري که در نهايت باعث خروج نيروهاي آلماني از شمال آفريقا مي شوند.

جنگ جهانى دوم. »چارلى مديسن« (گارنر)، ناخدا سوم امريكايى كه در انگلستان زندگى آرامى را مىگذارند، با بيوهى انگليسى جوانى به نام »اميلى« (اندروز) آشنا مىشود و با او قرار ازدواج مىگذارد. اما او را به مأموريت خطرناكى مىفرستند به اين اميد كه نخستين فردى كه در اوماهاى نورماندى كشته مىشود يك »سرباز« نيروى دريايى باشد...

«راجر تورنهیل» (گرانت) مدیر تبلیغاتی موفق اما خودخواه، روزی با مأموری مخفی بهنام «جرج کاپلان» اشتباه گرفته میشود. اشتباهی که منجر به کشانده شدنش به دنیائی از مخاطرات و دسیسه ها شده و او را وا میدارد برای حفظ جان خود ـ در حالی که به پلیس هم نمیتواند متوسل شود ـ تمام کشور را زیر پا بگذارد. در طول این مسیر رهآورد او عشقی تازه به زنی به نام «ایوکندال» (سینت) است.