
آریزونا، سال ۱۸۷۰٫ «لینک» (برانسن) و «گاچ» (دلون) به قطاری دستبرد می زنند، ولی «گاچ» خیانت می کند و با پول ها می گریزد. «گاچ» همچنین شمشیر زرکوبی را که هدیه ی امپراتور ژاپن به رئیس جمهورامریکا بوده، دزدیده و حالا یک سامورایی به نام «کورودا» (میفونه) با «لینک» هم راه می شود تا «گاچ» را پیدا کنند…

"لیزا" (جونز)، یک مدل، "سام هندریکس" (زیمبالیست جونیر) عکاس را متقاعد میکند تا عروسکی را مخفیانه از گمرک فرودگاه بگذراند. "سام" عروسک را با خود به آپارتمانی میبرد که آنجا با همسر نابینایش "سوزی" (هپبرن) زندگی میکند، غافل از اینکه عروسک پر از محموله موادمخدر گرانقیمتی است که "لیزا" میخواهد آن را از چنگ شریکش، "روت" (آرکین)، درآورد...

سازمان بين المللى تبهكاران معروف به «اسپكتر» قصد پیدا کردن یک ماشین رمزگشایی روسی را دارد، و «جیمز باند» باید قبل از این سازمان، ماشین را پیدا کند. او در حالی که در یک رابطه عشقی با دختری روسی بنام «تاتیانا رومانوف» شده، به استانبول می رود و در همین حین مامورین سازمان اسپکتر نیز به دنبال او هستند...