
پس از سه سال غیبت، راجر ۱۹ ساله دانش آموز مدرسه شبانه روزی به خانه باز می گردد تا تعطیلات تابستانی خود را بگذراند. و پر از کنجکاوی جنسی رو به رشد، راجر متوجه می شود که عمارت والدینش یک زمین بازی وسوسه انگیز پر از زنان و رازهای کوچک کثیف است. اما با بیدار شدن نیروی جنسی نوجوانان خفته ، ناگهان جنگ جهانی اول آغاز میشود و راجر از یک بچه مطیع و مهربان، تبدیل به یک آدم بدجنسی بداخلاق میشود که تنها مانده تا مانند خروسی در مرغداری به زنان تنها و بیحفاظ خدمات دهد. حالا، راجر که توسط وسوسه احاطه شده است، چارهای جز گسترش تحصیلات خود به روشهای تیزهوشان ندارد.

بندر مارسی ، سالهای دهه سی پس از کشته شدن فرانسوا کاپلا ، شریک و بهترین دوستش رک سیلفردی ( آلن دلون ) گانگستری که به همراه فرانسوا قصد داشتند بندر مارسی را کاملاً زیر سیتره خود داشته باشند ، عامل قتل را شناسائی می کند . او جنایتکاری بنام ول پن ( ریکاردو کوچیولا ) است که قصد دارد توزیع مواد مخدر را در مارسی توسعه دهد و سیلفردی و فرانسوا را مانع خود می دانسته است . سیلفردی که قصد انتقام از ول پن را دارد برادر او را از قطار به بیرون می اندازد و این شروع جنگ گانگسترها در مارسی است…