
در جريان غرق شدن يک کشتي انگليسي بر اثر برخورد با مين در سواحل يونان، دستگاهي سري که تنها وسيله ي مخابره ي فرمان «آتش» به زيردريايي هاي مجهز به موشک هاي دوربرد نيروي دريايي انگلستان است، مفقود مي شود. «جيمز باند» (مور) در مأموريتش براي يافتن دستگاه، درگير رقابتي سخت با جاسوسان روسي مي شود.

«سِر ادوارد ماترسن» (گرینجر)، بانکدار ثروتمند، «سرهنگ آلن فاکنرِ» با تجربه (برتن) را به همکاری میخواند تا «جولیوس لیمبانی» (نتشونا)، رئیسجمهور یک کشور آفریقائی را از اسارت دیکتاتوری به نام «ژنرال ندوفا» برهاند. «فاکنر» در این مأموریت، «شان فین» (مور)، «رافر جاندرز» (هریس)، همکاران قدیمیاش، «پیتر کوتزی» (کروگر)، اهل آفریقای جنوبی، وجوخهای از سربازان کار کشته مزدور را با خود همراه میکند. عملیات نجات با موفقیت انجام میشود،

«جيمز باند» (مور) و يک جاسوسه ي روسي «سرگرد آنيا آماسووا» (باخ)، براي مقابله با نقشه هاي «کارل استرومبرگ» (يورگنس)، روان پريش که قصد نابودي جهان را دارد، هم راه مي شوند. «استرومبرگ» دستيار دو متر و بيست سانتيمتري دندان فولادي اش، «کوسه» (کيل) را به مصاف «باند» مي فرستد...


اربابی انگلیسی به نام "برت سینکلر" و "دنی وایلد" آمریکایی عیاشانی ثروتمند هستند که توسط "جاج فولتون" یک تیم میشوند تا جرایمی که پلیس از حل آنها عاجز است را بررسی کنند. با اینکه این دو مرد کاملاً باهم مخالف هستند اما در طول این بازجویی ها دوستان خوبی برای یکدیگر میشوند و برای یکدیگر جانشان را هم به خطر میاندازند...