
"برانکو بیلی مک کوی" مالک مغرور یک گروه نمایش سیار است. اما کار بخوبی پیش نرفته و طی شش ماه گذشته او به کارکنان خود حقوقی نپرداخته است. در یک پمپ بنزین، او "آنتونیت" زنی از یک خانواده ثروتمند که در شب عروسی اش توسط همسر خود رها شده را با خود همراه می کند. "بیلی" از ظاهر او خوشش آمده و او را به عنوان دستیار خود استخدام می کند و...

هاوارد بيل مجري خبر شبكه تلويزيوني آمريكا مجبور به كناره گيري است. مدير اجرايي شبكه مكس شوماخر دوست صميمي هاوارد، مجبور به تحويل دادن اخبار بد است. هاوارد نيز نمي تواند قبول كند كه مقام ۲۵ سالهاش به عنوان مجري خبر را بدليل بالا بودن سن از دست بدهد. لذا در خبر بعدي كه روي آنتن مي رود به تماشاگران اعلام مي دارد كه قصد خودكشي در آخرين برنامه اش را دارد...

«بلانچ تيلر» (هريس)، احضارکننده ي حرفه اي ارواح است و در تظاهر به برقراري رابطه با روح خواهر مرحوم «جوليا رين برد» پولدار (نسبيت)، مي فهمد که چهل سال پيش «جوليا» خواهرش را مجبور کرده براي جلوگيري از رسوايي و بدنامي، فرزند نامشروعش را رها کند، و حالا حاضر است ده هزار دلار بدهد تا ردي از خواهرزاده اش پيدا کند...