لیزی بعد از اینکه سالها برای بچه دارشدن تلاش می کرده است دیگر امیدی ندارد و کلا از بچه دار شدن منصرف شده است اما وقتی یکی از دوستانش بعد از یک شب بودن با مردی باردار می شود تصمیم میگیرد که بچه را به دنیا آورده و به لیزی بدهد...
وقتی جسی سی و چند ساله برای مهمانی بازنشستگی یکی از استادان به آموزشگاه اش بر می گردد؛ عاشق زیبی یکی از دانشجویان آموزشگاه می شود و با او ارتباط برقرار می کند. این رابطه باعث کشش زیادی میان این دو می گردد اما...