
ازگی زن جوانی است که ازدواج خوبی دارد و شغل خوبی دارد. وقتی غریبه ای به او می گوید زندگی او شکل دیگری می گیرد. ازگی که شروع به زیر سوال بردن همه چیزهایی که به آنها اعتقاد دارد شروع می کند، شروع به جستجوی پاسخ برای سوالاتی می کند که ذهن او را آزار می دهد. شوهرش کرم واقعا چه شکلیه؟ آیا ازدواج او آنقدر که به نظر می رسد خوب است یا در شرف پایان است؟ ازگی که مطمئن نیست آنچه را که میبیند یا میشنود یا احساس میکند باور کند، در حالی که به سؤال کردن ادامه میدهد خود را در ایستگاه پلیس مییابد. آیا شوهرش می توانست زنی را بکشد؟


امین ساروهانلی، پدری مستبد و متعهد به ارزشهای خانوادگی، متوجه میشود که او تنها وارث ثروت قابل توجهی است که در نتیجه از دست دادن یکی از بستگان نزدیکش به دست میآید. وقتی خانواده ساروهانلی به استانبول نقل مکان می کنند و زندگی ساده خود را در شهر پشت سر می گذارند، امین برای حفظ خانواده اش تلاش می کند.

دنیز یک معلم ادبیات با استعداد و باهوشیه، محمد هم یک جراح مشهوره و پسرش هم دانش آموز دنیزه. هر دوی این اشخاص خیلی وقته با کسی وارد رابطه نشدند. جاذبه ای که بینشون به وجود اومده اونا رو اول به سمت یک شام دو نفره و بعد به سمت یک سریالی سوق میده که قراره زندگیشون رو زیر و رو کنه. به ذهنشون هم نمیرسه یک شام دو نفره منجر به ویرانی در زندگی شخصی و خانوادگیشون بشه.

فضیلت خانوم زنی هست که تمام عمر آرزوی ثروتمند شدن داشته، و دخترانش را تنها وسیله برای رسیدن به این آرزو میبیند، فضیلت خانوم، تلافی خشم و نفرت اش را نسبت به زندگی، و حساب کتاب خود را با گذشته اش، و وقوع آرزوهایش را به وسیله ی دخترانش و سوء استفاده از کاخ با احتشام خانواده ی “اگه من” جامه ی عمل میپوشاند…